خواستم از بلای بزرگی که توی این دوروز گذشته به سرمون اومد براتون بگم که درس عبرتی بشه برا بقیه مامانا
دخترم یه لیزر داشت همیشه باهاش بازی میکرد پیش نیومده بود که قوه هاشو در بیاره جلو من قوه هاشو در آورد من از دستش گرفتم اما نمیدونم چطوری یکی رو برداشته بود یا چی اما یکیشونو چند ساعت بعدش رفته بود زیر پتو که من نبینمش خورد تا اینکه خورد جیغ زد من فک گردم حتما لوزه هاش درد دارن چون گلوشو نگه داشته بود بعد خودش گفت باطری خوردم تند تند دست تو دهنش کردم هنوز باطری تو گلوش بود اما بیرون نشد که هیچ رفت داخل بچم کلی بالا آورد بعد خوب شد دیگه حالت خفگی نداشت تند تند چند نفری همه جا رو گشتیم اما باطری نبود سریع بردیمش پیش دکتر گفت سریع عکس بگیرین و ببرین یه شهر دیگه اینجا ما نمیتونیم کاری بکنیم عکسشو گرفتیم دیدیم قوه توی معدشه دیگه همون در جا بردیمش شهر دیگه اونجا همینکه مشکلمونو فهمیدن دوباره سریع عکس گرفتن گفتن اگه لازم باشه آندوسکوپی میکنیم اما خداروشکر توی مری نمونده و گرنه در عرض دو ساعت بچه دچار خفگی و سوختگی مری و ریه میشه دیگه عکسشو گرفتیم دیدیم توی روده بزرگش رسیده خلاصه گفتن باید غذاش بدین دفع بشه الان دیگه ساعت یک شب بود دخترم خیچی نخورد بجز دو تاژله و خوابید

۱۷ پاسخ

خدا بهت رحم کرده عزیزم اینجور موقع ها سیب زمینی پخته خیلی خوبه البته اگه بخورن

یا امام زمان ، چقدر وحشتناکه ،، خدا خیلی دوستت داشته ک ب خیر گذشت. الهی ک همیشه سلامت باشه دختر گلت

واي عزیزم خدا خودش رحم کرده الهي شکر که تو گلوش نمونده

باطری جزو خطرناک تررررررین چیزاست و واقعا دوراز جون باعث از دست رفتن بچه میشه

ای وای چقدر استرس کشیدی خداروشکر بخیر گذشته وقعا نباید این چیزارو برای بچها بخریم من برای پسر اولم زیاد میخریدم یه روز توفضای مجازی دیدم یه بچه یه بلایی سرش اومده ترسیدم دیگه نگرفتم براشون

وای چقدر بد خداروشکر بخیر گذشت عزیزم

اللهم صلی علی محمد و آل محمد خداروشکر عزیزم خداسرهیشکی نیاره

وای خدای من خدا بهت رحم کرده از اون باتری کوچولو ها گذاشته بود دهنش؟

خدا رحم کرد
حتما خروس قربونی کن
حالا خوبه گفت که باطری خوردم😭😭😭

پناه برخدا..من اینجا برای دخترشما از استرس سکته کردم..ویاناهم ازاون لیزرها داره من قایمش کردم... یعنی این بچه هاتامارودق ندن بزرگ نمیشن...خداروشکربخیرگذشت 🥰

وای عزیزم خدا خودش بهت رحم کرد چ‌روزای بدی رو گذروندی
بنظرم‌حضرت معصومه نخاس روز دختر دلت بشکنه بهت دوباره دخترتو برگردوند
خداروشکر
خوشحالم ک اخرش خوب تموم شد
ی چیز کوچک مثه مرغ قربونی کن بده بیرون ی نماز شکر هم بخون

وای خداروصدهزار مرتبه شکر ، ازین باطری گرد کوچولوها بوده؟

وای خداروشکر.برادر زاده منم قورت داده بود گفتن فقط هندونه بدین بخوره دوسالش بود ولی اونم بخیر گذشت

خداروشکر کردم و از اینکه خدا دخترمو بهم برگردوند شاکر شدم این دو روز من اندازه شصت سال انگار پیر شدم دنیا برام تموم شده بود

دوباره کیک و آبمیوه و یکمی روغن کرچک دادم که ساعت ده و نیم صبح دخترم باطری رو دفع کرد باطری تو شکمش کاملا سوخته بود و سیاه شده بود انگار تو یه لیوان اسید بود

با استرس و گریه بردمش بیمارستان دوباره عکس گرفتن و دکترش گفت زیاد مونده بهش چیز میز بده بیرون شه آخراشه دخترم هیچی نمیخورد دیگه الان ساعت نه شده بود

روز بعدش ساعت شیش صبح نون و چایی و روغن کرجک دادم بهش و بردمش پارک دو ساعت بازی کرد گفتن تا فردا باید دفع بشه وگرنه قوه باز میشه و خطرناک یهو توی پارک دخترم گفت شکمم درد میکنه بردمش دسشویی فقط خون آبه بیرون کرد اونن زیاد

سوال های مرتبط

مامان لاوین مامان لاوین ۳ سالگی
تجربه شخصی من در مورد از پوشک گرفتن
اول اینکه همه بچه ها مثل هم نیستن، اینکه میگن پوشکو حذف کردی دیگه تمام دیگه نباید برگردی به پوشک برای همه بچه ها صدق نمیکنه، بعضی از بچه ها از جمله دختر خودم شخصیت مستقل و به شدت منطقی دارن و دوست دارن خودشون تصمیم بگیرن، در مورد این بچه ها اگر پوشکو به یک باره حذف کنی نتیجه عکس میگیری، کاری که خودم کردم این بود که وقتی میخواستم از پوشک بگیرمش از یک ماه قبل بهش میگفتم مامان برو از تو کشو پوشک بیار اینطوری مطمئن میشد که پوشک هست و تمام نمیشه و طی دو هفته اصلاااااا درمورد اینکه دیگه پوشک نپوش و بزرگ شدی و ... حرفی نزدم، کاملا اختیارو دادم به خودش و حتی وقتی میگفت مامان بهم بگو بزرگ شدی میگفتم مامان ناراحت میشی من نمیخوام ناراحتت کنم هرموقع خودت تصمیم گرفتی من کنارتم،اینطوری واقعا حس کرد که خودش داره تصمیم میگیره اما در واقع من شرایطی فراهم کددم که تصمیمی من میخوام و درسته رو بگیره، روز اول خودش گفت پوشک نمیخوام منم نپوشیدم براش اما بعد از ۳ ساعت گفت پوشک داریم گفتم بله مامان برو بیار، روز دوم ۵ ساعت بدون پوشک بود و البته ازم پرسید طوری نیست تو شورتم جیش کنم گفتم اصلا، حتی اینکارم بکنی من لازم دوست دارم. روز سوم باز پوشک پوشید و از روز چهارم گفت پوشک نمیخوام و تا ۴ روز توی شورتش جیش میکرد اما تو دسشویی از روز پنجم با تشویق و جایزه شورتشم در آورد و بدون شورت جیششو کرد.
نکته دوم اینکه بعصی مادرا توی گهواره میگن از پوشکش بگیررررش گوش نده به این حرفا که بچه باید آماده باشه و ... اما واقعا امادگی بچه اولین و مهمترین شرطه، اگه بچه آماده باشه این پروسه راحتترین بخش بچه داری میشه
مامان داریوش مامان داریوش ۳ سالگی
سلام
اومدم تجربه مو از عمل لوزه پسرم براتون به اشتراک بزارم

پسرمن ۷سالشه وکلاس اولش تموم شده
۵سالش که بود یه بار خیلی بدجور سرماخورد؛بردمش متخصص اطفال که متوجه شد لوزه سومش خیلی بزرگه گفت ببرید متخصص گوش و حلق و بینی

بردمش پیش یک دکتر توی احمدآباد به محض اینکه دید گفت خانوم این خیلی بزرگه یه نامه داد دستم گفت برو آزمایش هاشو انجام بده ببرش بیمارستان عملش کنم اون موقع گفت ۱۰میلیون دستمزدم میشه منم اومدم خونه بت مشورت اطرافیانو تحقیق و اینور اونور تصمیم گرفتم فعلا عمل نکنیم‌و بزاریم بزرگتر بشه سالی که میرفت پیش دبستانی، زمستون خیلی اذیت شد چون دائم مریض بود و سرفه میکرد امسالم که کلاس اول بود همینطوری بود همه ی پاییز و زمستون سرماخورده بود و می‌گفت گلوم درد میکنه و سرفه می‌کرد هرچی می‌بردم دکتر بی‌فایده بود فقط یکی دو روز سرفه اش کمتر میشد مجددا شروع می‌شد
۲۸اردیبهشت بردمش پیش دکتر محمدرضا افضل زاده توی خیابون پرستار متخصص گوش و حلق و بینی هستش بهم گفت کجا میخوای عملش کنی گفتم اگه دولتی باشه بهتره برام نوشت بیمارستان قائم گفت برو آزمایش هاشو انجام بده ۳خرداد بیا بیمارستان ماهم جواب آزمایش هاشو گرفتیم ۳خرداد رفتیم بیمارستان