۵ پاسخ

فقط باید گذر زمان بگذره و اینکه همش براش توضیح بده تا بفهمه مداوم بگو

واااای چه خاطره بدی😥

قصه مرتبط با خودش بگو و داخلش بهش بگو بچه ها ممکنه از تاریکی بترسن و ازش بپرس چی فکر میکرده اون لحظه بیشتر با قصه براش پیش برو و بگو که مادر حواسش نبوده و داخل تاریکی با چراغ قوه بازی سایه ها کنید تا خوشش بیاد

اخی‌ حالای چندوقت یادشه

عزیزم یه نظری وصدقه بده براش

سوال های مرتبط

مامان ❤  hana ❤ مامان ❤ hana ❤ ۳ سالگی
یه جوش رو پای دخترم زده بود خیلی رو مخ بود
بردمش دکتر پوست یه دکتر خوب و سر شناس ....

بهم گفت بزرگترین ظلمی ک یه مادر در حق بچش میتونه بکنه اینه ک بچشو هر روز ببره حموم
گفتش ک پوست بچه ها عین گلبرگ گل میمونه
با هر روز شستن این پوست نابود میشه خشک میشه اگزما میزنه ....
گفت هر روز بدن بچه رو با لوسیون چرب کنید هفته ای دو بار ببرید حموم

گفت بعضی بچه ها سرشون عرق میکنه وقتی خیلی فعالیت دارن یا موقع خواب تا پا میشن میبرید حموم ک بو عرق گرفته ببرم حموم تمیز شه .....
میگفت سر بچه رو بشور اما بدن بچه رو هر روز نشور

میگفت بزرگتر ک میشن پوستشون خیلی حساس میشه بدنشون ب همه چی واکنش نشون میده
کلی حرفای دیگه ک شمرده شمرده وقت گذاشت و توضیح داد
گفت بگم ک بقول دکتر سرما هم در راهه هفته ای یکی دو بار بیشتر حموم نبریم این فسقلی ها رو بزاریم تو حال خودشون باشن 😂😂😂😂

دخترم میره تو حیاط بازی میکنه وقتی میاد خونه میگه مامان چرک پا دارم بیا پاهامو بشور 😂😂😂😂

خلاصه همون چرک پا رو بشوریم و بیخیال حموم شیم 😂😂😂