خانما یه سوال یکم شخصی دارم اگه دوست داشتین جواب بدین
شما هم احساس میکنید از وقتی حامله شدین شوهراتون عوض شدن؟ بی احساس شدن یا من بخاطر تاثیر بهم ریختگی هورمونام اینجوری فکر میکنم؟

هیچوقت این دوران و یادم نمیره که داطرافیانم چیکار کردن باهام
مخصوصا خانواده همسرم
به وقتش از خجالتشون در میام الان واقعا شرایطش نیست
نمیخوام بچمو اذیت کنم عذاب وجدان میگیرم
بازم هرچی سعی میکنم گریه نکنم نمیشه دلم گرفته از طرفی ام دلم برا بچم میسوره
اون چه گناهی کرده اخه🥲

بگین ببینم شماهم اینجورین؟

آره عزیزم اینجورین دیگه از هم دور شدیم بخاطر همونه مثل قبل بارداری نیس که هی بغل و عشق و حال کنیم اونا صبح میرن شب میان ما هم همش خوابیدیم خسته ایم دیگه رابطه ای چیزی نیس

آره آفرین دقیقا ما هم همینم دوماه یه بار رابطه اون چه رابطه ای نسبت به قبل مسلما خیلی چیزا عوض میشه حالا بچه دنیا بیاد که بیشتر میشه این دوریه مجبوریم به خاطر بچه بسازیم دیگه خودمون خواستیم

من از همه طلب‌کار شدم تا کسی برام کاری انجام نمیده فورا دلخور میشم .یا مثلا حس میکنم همه به اموالم چشم دارن 🤣

منم شوهرم ازم دور شده اصلا نزدیکی نداریم میگه دوست ندارم تو خاملگیت بیام سمت جاشو جدامیندازه این حرکتش خیلی من وناراحت میکنه به رو نمیارم گاهی وقتهادلم میگیره ازش وگریه میکنم

خب درسته هورمونامون به هم ریخته ولی خب باید کنترل کنیم خودمونو.میدونین چقدر رابطه ها تو دوران بارداری خراب شده یا خیلی کمرنگ شده باید هواسمون به رابطمون باشه..من دو ماهه اول خیلی استفراغ میکردم و خیلی بی‌حال بودم ولی بازم نمیذاشتم ذره ای تو رابطم تاثیر بزاره البته بستگی به درک و شعور همسر هم داره من واقعا خیلی هوامو داشت و بهم می‌رسید..

وااای خواهر من ۳ ماه اول اینطوری بودم.... با اینکه بعد ۱۰ سال باردار شدم حس میکردم ک شوهرم دوسم نداره بی احساس شده خانواده همسرم اذیت میکردن ..... درصورتی ک همشون همون آدمای قدیم بودن ولی بارداری منو حساس کرده بود الانم هستما ولی نه مثل قبل

من قبلنا تا نمیرفتم شوهرم نمیخوابید به هیچ وجه هم نمیزاشت جامو جدا کنم ولی الان دیگه اونطوری نیست خیلی ازش ناراحت شدم گفته خب حالتو درک میکنم نمیخوام اذیت شی ولی من دوس دارم همون مثل قبل باشه
منم افسرده شدم حس میکنم هیکلم داره زشت میشه میگم شاید دیگه جذاب نیستم واسش

آره برا منم همش غر زدن گفتن مگه تو حامله ای سرم داد کشیدن دعوا کردن مسخره کردن منم تو دوران بارداریم یه روز نشده اعصابم راحت باشه همش حرص و جوش خوردم

اول اینکه بخاطر هورمونا منم خیلی گریه کردم هم میخندیدم هم گریه میکردم 🤦🤦 دوم داریم یه راه جدیدی رو میریم برای اولین بار معلومه که سخته همه چیز
بعدشم از این حرفا و کارا خیلی زیاده چه خانواده شوهر چه خود شوهر درکل منکه به غیر از بچم به هیچی فکر نمیکنم 🥰از این دوران تا میتونی استفاده کن

عزیزم شوهرا اصلا عوض نشدن ماییم هورمونامون بهم ریخته قاطی میکنیم حساس شدیم 😂😂
وگرنه همه چی مثل قبله

منم اینطورم هیچ وقت دیگه حامله نمیشم

ن من خودم حس میکنگ افسرده شدم و طاقت هیچی ندارم حتی حوصله اشپزی ندارم بزور کارای خونم میکنم

هورمونای بارداریته .
من شوهرم همچین حسی داره میگه از وقتی حامله شدی منو دیگه محل نمیزاری