۸ پاسخ

من نیاز به یه مسافرت بدون همسرم دارم 😬

پسر منم شیطونه
یه بازار میریم انقد اذیت میکنه از بازار رفتن پشیمون میشم

سلام مامانای عزیز( گــروه )زدیم تو ایتــا و تمام مامان های گهــواره اونجا چت میکنن تمام سوالات شما رو مامان های باتجـربه جواب میدن بصورت علمی و منطقی و کنار هم خیلی چیزها برای رشد کودک یاد خواهیم گرفت و همچنین در مواقع سخت کنار شما خواهیم بود که به راحتی از این چالش ها عبور کنید منتظر شما هستیم کنار هم مشکلات کودک خودتون با یه مشاوره درست که حاصل تجـربه های صحیح که در زندگی مامان های باتجربه کسب شـده بسادگی حـل میشـه کافیـه خودت بخوای که کمکت کنیم
مشاوره دارویی/خواندن نتیجه آزمایش/ارتباط بامـامـا
😍 مطالب آموزنده هم میزاریم 😍

آیــدی ایتـا😍👇

@ninigap

وقتی سرچ کردید بعد روی قسمت عناوین بزنید تا اسم ایدی براتون مشخص بشــه خوش اومدین 😘

من رفتم با شوهرم شمال
دخترمو نبردم گذاشتم پیش مادرم

من رفتم پشیمون شدم دوسه ماهه پیش

منم هرسری میگم دیگ باهاش جایی نمیرم ولی میرم سعی میکنم هرجور هست لذت ببریم از زندگی اخه بچه ها همینن همشون دیگ

😂😂😂😂ما شهریور رفتیم مسافرت اذیت نکردولی عید رفتیم کیش ولی خیلی اذیت شدیم پدرمون رو دراورد گفتم دیگ تا بزرگ بشه نمیرم مسافرت

منم از وقتی پسرم بدنیا اومده جایی نرفتم خودمم انرژی و توانشو ندارم انگار

سوال های مرتبط

مامان دلسا❤️ مامان دلسا❤️ ۱ سالگی
سلام به همه مامانای گهواره! 🌸
خیلی وقت‌ها می‌بینم که توی گهواره، یا حتی دور و برمون، بچه‌ها با فاصله سنی خیلی کم پشت سر هم میان. گاهی وقتا انگار یه مسابقه است، یا شاید هم ناخواسته پیش میاد. نمی‌خوام قضاوت کنم، چون هر کسی شرایط و تصمیمات خودش رو داره، اما خب، ته دلم همیشه یه سوال بزرگ می‌مونه: واقعاً اینقدر سریع بچه‌دار شدن خوبه؟
من به عنوان یه مامان، حس می‌کنم هم بدن ما، هم ذهن ما، و هم رابطه‌مون با همسرمون، نیاز به یه استراحت بین هر بارداری داره. فرصت بدیم به خودمون و بچه اولمون، بعد با انرژی و آمادگی بیشتر برای دومی برنامه‌ریزی کنیم.
وقتی فاصله سنی بچه‌ها کمه، حس می‌کنم انرژی و توجه ما خیلی تقسیم میشه و شاید فرصت نکنیم به اون بخش از خودمون که نیاز به آرامش و پرورش داره هم برسیم. انگار که همیشه داریم می‌دویم و فرصت نفس کشیدن نداریم.

این فقط یه دغدغه شخصیه از طرف من. خیلی خوشحال می‌شم نظرات و تجربه‌های شما رو هم بدونم. بیاین یه گفتگوی صمیمی داشته باشیم
مامان کیانمهر مامان کیانمهر ۱ سالگی
دیشب خواب دیدم تو بیمارستانم زایمان کردم یه نوزاد دختر خیییلی ناز چشماش مثل مادربزرگم آبی بود صورتش کوچیک و گرد لپاش میرفت تو واای فقط دلم میخواست نگاش کنم شبیه عروسک بود بعد .....
یهو کیانمهر و همسرم اومدن پیشم پشیمون شدم ازینکه دوتا بچه آوردم همش به مامانم میگفتم چجوری نگهشون دارم آخه کاش خواب باشم بپرم از خواب مادرشوهر و پدرشوهرمم اومدن ملاقات بهشون میگفتم بلاخره براتون دختر اوردم 😂بعد مادرشوهرم یجووور بغلم کرده بود از ذوق نمیدونست چیکار کنه 😂😂😂....
حالا از وقتی پاشدم میگم‌ اگه دختر بیارم قطعا همون شکلی میشه چون من خواب کیانمهرم دیده بودم قبل اینکه باردار بشم دقیقا همیش شکلی بود خیییلی عجیبه برام هروقت نگاش میکنم یاد خوابم میوفتم 😍🥹
هم دلم دختر میخواد و بچه دوم هم میگم نه نمیتونم دیگ واقعا نه انرژی دارم نه توان روحی ....واقعا گاهی حس میکنم خودخواهیه ولی من و همسرم واقعا دیگ بچه نمیخوایم چون خیلی اهل مسافرت و گشت و گذار بودیم با وجود کیانمهر ۹۰ درصد برنامه هامون کنسل شده همیشه فقط دلمون میخواد بزرگ شه باز به روال قبل برگرده همه چی ..
شما به تک فرزندی فکر می‌کنید؟؟؟یا نه 🫣