سلام به همه مامانای گهواره! 🌸
خیلی وقت‌ها می‌بینم که توی گهواره، یا حتی دور و برمون، بچه‌ها با فاصله سنی خیلی کم پشت سر هم میان. گاهی وقتا انگار یه مسابقه است، یا شاید هم ناخواسته پیش میاد. نمی‌خوام قضاوت کنم، چون هر کسی شرایط و تصمیمات خودش رو داره، اما خب، ته دلم همیشه یه سوال بزرگ می‌مونه: واقعاً اینقدر سریع بچه‌دار شدن خوبه؟
من به عنوان یه مامان، حس می‌کنم هم بدن ما، هم ذهن ما، و هم رابطه‌مون با همسرمون، نیاز به یه استراحت بین هر بارداری داره. فرصت بدیم به خودمون و بچه اولمون، بعد با انرژی و آمادگی بیشتر برای دومی برنامه‌ریزی کنیم.
وقتی فاصله سنی بچه‌ها کمه، حس می‌کنم انرژی و توجه ما خیلی تقسیم میشه و شاید فرصت نکنیم به اون بخش از خودمون که نیاز به آرامش و پرورش داره هم برسیم. انگار که همیشه داریم می‌دویم و فرصت نفس کشیدن نداریم.

این فقط یه دغدغه شخصیه از طرف من. خیلی خوشحال می‌شم نظرات و تجربه‌های شما رو هم بدونم. بیاین یه گفتگوی صمیمی داشته باشیم

تصویر
۸ پاسخ

منم دقیقا داشتم ب این فکر میکردم تو این گرونی ک آینده ی هیچ بچه ای تضمین نشده هست چ جوری بعضیا پست سرهم بچه میارن خیلی ظلم میکنن به بچه تو رو خدا اگه شرایط ندارین خانوما جلوگیری کنین بچه های الان خیلی پرتوقع هستن بااین گرونی باید جوری باشه نیازاشون برطرف بشه ک آینده عقده ای بار نیان

با تاپیک خیلی موافقم
هرچیم که بچه اروم باشه بازم خستگی داره ،بارداری پروسه سختیه ،نوزادی واویلا ،و کم کم ک به غذا و از پوشک و ....گرفتن میرسن چالشا سختر و سختر میشه ،من یکی از پا در اومدم ،،دلم میخواد واسه مدتی برم کما استراحتذکنم اونقد ک بدو بدو میکنم،،از بحث خستگیشم بگذریم نصف اوناییکه باز باردارن حتی پول یه غذای درست و‌درمون ندارن،باردار شدن و زاییدن هنر نیس،،آینده بچه مهمه تو این گرونی و اقتصاد بد جامعه ک معلوم نیس دارن چی میارن به سر ملت ،،

ولی درمورد فاصله سنی و اینا بنظر من هرکسی خودش بهتر میدونه کی امادگیشو داره و چی براش بهتره مثلا به نظر من و حتی علم پزشکی بچه دار شدن بالای سی سال دیره ولی شما اوردی و ظاهرا خیلیم راضی هستی ما نمیتونیم به شما ایراد بگیریم که چرا فاصله سنیت با بچه انقدر زیاده
توی خیلی از مسائل دیگه ام همینطوره
ولی کسی که شرایط فراهم کردن یه رفاه نسبی برای بچه‌ نداره و باز میاره بحثش جداست و واقعا اشتباهه

گاهی ناخواسته میشه گاهی هم طرف برای اولی خیلی سختی کشیده دوا دکتررفته به زورباردارشده دوس داره برای دومی زودتراقدام کنه نکنه بعدابازبه مشکل بربخورن گاهی سن مادربالاس و وقت نداره صبرکنه درکل سخته انرژی واعصاب میخوادهزینه میخوادولی خب هیچ کارخدابی حکمت نیست💜

اون به کنار که خودمون آماده کنیم واسه حفظ انرژی
من واقعا یه اختلاف هایی بین بچه ها دیدم که مادر روانی شده بین اینا
توبه میکنم میگم خدایا شکرت همین یدونه واسم حفظ کن ...

بله خیلی سخت هم برای خودمون هم بچه ها خانما اگه نمیخواین مطمئن جلو گیری کنید

ببین وقتی فاصله سنی کم باشه چندتا مزیت داره و معایب هم دارم
مزایاش اینه ک سختیه بچه داری رو کشیدی وقتی داخل اون موقعیت باشی تحملش برات راحت تره
دومیش اینه ک بچه لوس بار نمیاد چون توجه نصف میشه و بچه رو پرتوقع نمیکنه ک همه باید فقط ب اون توجه کنن
سومیش اینه ک یکم رو روال بیوفتن همبازی هم میشن و فشار روت کمتر میشه
اینا همه نظر شخصیه منه

به نظر من بچه اول بره کلاس اول بچه دوم دو سالش بشه خوبع

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلا مامان جوجه طلا ۱ سالگی
خب تو تاپیکای قبل گفته بودم یسری تحقیقات کردم که یکم درباره بدغذایی بچه‌ها بگم...
هرچی میخواستم بگم رو نوشتم و ممکنه خیلی طولانی بشن ولی خب امیدوارم به یسری از مامانا که نیاز دارن کمک کنه🌸

اول از همه اینو بگم که طبق تحقیقاتم حجم استاندارد واسه هر وعده اصلی بچه‌ها یک‌چهارم یا یک‌دوم لیوان(یعنی۴تا۸ قاشق)
بعضی متخصصینم میگن اندازه مشت خودش بخوره کافیه چون معده‌اش همونقدر
ولی خب گاهی به اشتهای بچه هم بستگی داره

میانوعده‌ها چقد باشه خوبه؟
۲تا۳ بار در روز، حجمشون کمتر از وعده اصلی، مثلا(نصف موز،یه تیکه سیب، چند قاشق ماست، یه تیکه کیک خونگی و ...)

تو این سن اشتهای بچه‌ها روز به روز تغییر میکنه، بعضی روزا کم میخورن بعضی روزا زیاد و این طبیعیه

اصلا به زور به بچه‌ها غذا ندین چون دلزده میشن، یه بار دیدم یه مامان نوشته من پامو میزارم رو شکم بچم که تکون نخوره و غذا رو به زور میدم به خوردش😑

بیشتر رشد و انرژی بچه مهمه اکه رشدش طبیعیه، حالش خوبه نیازی به این همه حرص و جوش نیست

ادامه تاپیک بعد...
مامان آبان مامان آبان ۱ سالگی
سلام مامان قشنگا
ما امروز با یه کتاب دیگه اومدیم. اسمش هست "دالی". کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده و مرحوم پرویز کلانتری براش تصویرسازی کرده. همون که کتابای درسیمون رو هم تصویرسازی کرده بود. مثلا حسنک کجایی و...
این کتاب خیلی ساده است، قهرمانش یه پسر کوچولوئه که هی گریه میکنه. بعد اسباب‌بازی هاش که حیوونای مختلف هستن میان باهاش دالی میکنن تا خوشحالش کنن اما اون خوشحال نمیشه. تو صفحه آخر مامان و باباش میان و اون وقت گریه اش قطع میشه.
آبان انقدر با این کتاب همذات‌پنداری میکنه که نگو. ادای گریه کردن درمیاره و هروقت میرسیم به صفحه آخر یه لبخند بزرگ میاد رو صورتش. فداش بشم خب :)
رو کتاب نوشته برای بالای دوسال ولی به نظر من برای زیر دوسال هم خوبه. تنها مشکل اینه که جلد سخت نیست و کاغذ معمولیه. زود پاره میکنن. ما کلی چسب کاریش کردیم. من پارسال از نمایشگاه خریدم ولی از سایت خود کانون هم فک کنم بشه خرید.
تو کامنت‌ها یه عکس از صفحه‌های داخلی هم براتون میذارم.
مامان جانا مامان جانا ۱ سالگی
سلام خانوما وقتتون بخیر
یه چیزی خیلی وقته باب شده اینکه همه فکر میکنن تخصص دارن بابا یا نبرید بچه رو دکتر یا به دکتر اعتماد کنید ماها بیشتر از دکترها که نمی‌فهمیم درسته تجربه داشته باشیم و ...ولی اون درسش رو خونده هزارتا مریض مثل بچه های ما دیده من تا میام خونه داروها رو گوگل سرچ میکنم و میبینم چیه و...ولی اینکه بگم نه دکتر نمی‌فهمید بهش این دارو رو نمی‌دم نمیکنم چون واقعا ما نوع عفونت تو بدن بچه رو تشخیص نمیدیم که یه سری از خانوما هم که منتظرن یکی بگه اینو دکتر گفت هزارتا فحش ببندن به اون دکتر وته دل یه مادر رو خالی کنن و استرس بهش بدن همونا برن دکتر هرچی بگه چشم از دهنشون نمیفته فقط اینجا یه مادر رو استرسی میکنن بابا بیاید تو چیزی که نمی‌دونیم نظرش رو ندیدم اگر اعتماد نداریم بچه هارو با همون گیاه سنتی بار بیاریم اگر داریم خب دیگه حرفی نیست هر چیزی زیادیش ضرر داره و عوارض داره اما بین و بد و بدتر
کلافه شده بودم دیگه
اینم خانومی داره نقشه خرابکاری میکشه
مامان کنجد مامان کنجد ۱ سالگی
خوشگلا امروز که رو دور تاپیکم بیاین راجع به این موضوعم هم فکری کنیم
من تصمیم داشتم دخترم رو ۱۸ ماهگی دیگه اتاق خوابشو کلا جدا کنم
قبلش هم از چهار پنج ماهگی خودم و همسرم رفتیم توی اتاق دخترمون روی زمین میخوابیدیم دخترمون هم روی تختش میخواستم عادت کنه که شش ماهگیش برگردیم اتاق خودمون اما نشد و موندگار شدیم و دیگه گفتم تا ۱۸ ماهگی که اضطراب جداییش تمام بشه صبر کنم چون شبا خیلی هم زیاد بیدار میشه
حتی هنوزم چندبار بیدار میشه
ولی الان که واکسن ۱۸ ماهگی هم زده دیگه میخوام جدا بشه
حالا احتمالا چند روزی دیگه بخوایم بریم شهر دیگه پیش مامانم اینا یکی دو هفته بمونیم بعدشم برمیگردیم و چند روزم شاید بریم سفر تابستونه
حالا به نظرتون ما برگردیم اتاق خودمون و توی اون سفرایی که میریم ( باید تو یک اتاق بخوابیم) دخترم رو با فاصله از خودمون بخوابونم یا کلا بذارم بعد سفرها؟
البته میترسم هرچی دیر تر بشه سخت تر بشه

لطفا کسایی که میخوانبگن ما فعلا فعلاها بچمون رو پیش خودمون میخوابونیم نظر ندن ❤️