۱۳ پاسخ

می فهممت🫂❤️‍🩹

خسته ترینم. ولی شکر ✨

اکثرمون اینجا همدردیم 😞😢

دقیقا همه اینا به کنار وقتی همسرم میاد میگم خیلی خستم میگه من چی که ساعت ۵ صبح میرم کار بخدا وقتی نیم ساعت بچه گریه و بهانه گیر میشه دیکه حوصله بچه رو نداره اونوقت فکر کردن ما رباتیم خستگی ناپذیر باشیم

دقیقا همه ماها اینارو تجربه می‌کنیم

چقدر قشنگ گفتی🥲🫀حرف دل هممون
بازم شکر❤️

منم دردم اینه ک کسی نمی‌فهمه منووو🥴😭
کاش یکم محبت ببینم کاش یه تشکر بازبون ساده بشنوم ولی هیچ

چقدر حرف دل بود👌اما همون میفهممت هم شریک زندگیمون ازمون دریغ میکنن

ممنون که حرف دل منو زدی

می فهمم حال روز منم همینه

چقدر حرف دل منو زدی

می فهممت عزیزم، می فهممت♥️

عززیزمم🫂🥺

آفرین دقیقا....

سوال های مرتبط

مامان 👶🏻آراد🫀 مامان 👶🏻آراد🫀 ۱ سالگی
‼️۱۰ تا نکته مهم در مورد مادر شدن که بهتره از قبل بدونی

پارت اول🌱
دو تا خط نمیتونم بنویسم از بس گیر میده🙄


۱-غرایز مادری واقعی اند ولی همیشه جواب نمیدن!
اون حسی که میگن "مادر خودش میدونه"همیشه کار نمیکنه،گاهی لازمه اشتباه کنی،تجربه کنی تا یاد بگیری.

۲-احساس گناه،یه مهمون همیشگیه!
هر تصمیمی بگیری یجا حس میکنی کم گذاشتی!باید باهاش کنار بیای و بپذیری که مادر ایده‌آل وجود خارجی نداره.

۳-آرزوی هر بچه ای داشتن یه مادر شاده،نه یه مادر فدا شده!
اگه خودت رو نابود کنی که همه چی رو به بی نقص ترین شکل براشون فراهم کنی فقط یه مادر عصبی و بی حوصله تحویلشون دادی.همیشه هم یه چیزی کمه!

۴-درسته که بچه بزرگ کردن پول میخواد ولی عشق مهم تره!
اسباب بازی گرون،لباس مارکدار،جشن تولد آنچنانی ...هیچکدوم جای وقت،بازی و توجه رو نمیگیره!

۵-همه قراره نظر بدن ولی تمرین کن خودت تصمیم بگیری!
مامان بزرگ،خاله،دوست،غریبه توی خیابون...همه راهکار دارن!ولی تویی که باید ببینی چی برای بچه ت جواب میده و بیفت دنبال جواب ویژه فرزند خودت!
مامان 🦋𝒹𝑒𝓁𝓈𝒶 مامان 🦋𝒹𝑒𝓁𝓈𝒶 ۱ سالگی
مادری، قصه‌ای نیست که تو کتاب‌ها نوشته باشن،
مادری، اسم توئه وقتی با چشمای خسته،
دنبال جوراب کوچولوی بچه‌ات لای مبل می‌گردی…
وقتی برای یه استکان چایِ داغ، باید با زمین و زمان بجنگی…
وقتی حتی آرزوی شونه‌ کشیدن، یه آرزوی لوکس می‌شه.
من مادر شدم،
نه با شعر و قاب‌های اینستاگرامی،
با موهای چرب،با چشمای پف‌کرده،
با بغضی که گاهی وسط ظرف شستن می‌ترکید🙃
من مادر شدم،
وقتی تلویزیون، نقش پرستار گرفت تا من فقط یه دوش بگیرم
فقط یه لباس تمیز بپوشم،فقط خودمو، یک‌ذره، تو آینه یادم بیاد.
خیلی روزا داد زدم،
نه چون بچم بد بود، چون دیگه نای خوب بودن نداشتم…
خیلی روزا خودمو قایم کردم، نه چون بچمو نمی‌خواستم،
چون یه لحظه خودمو می‌خواستم…
من با پنیک، با عذاب وجدان،
با هزار «باید» و «نباید» زندگی کردم،
خیلی کارا نکردم، اما توی هیچ‌کدومش،
خودمو گم نکردم.
به این کارای بد یاخوبم افتخار نمی‌کنم،اما ازشون خجالت هم نمی‌کشم.
چون با همین لحظه‌های سخت،من مادر شدم…
و حالا که دلسای نازمو نگاه میکنم
می‌بینم که داره بزرگ و بزرگ تر می‌شه
با مادری که هر روز
از نو بلند شده،از نو جنگیده،از نو نفس کشیده.
و این یعنی قهرمان بودن...
مامان دلسا❤️ مامان دلسا❤️ ۱ سالگی
سلام به همه مامانای گهواره! 🌸
خیلی وقت‌ها می‌بینم که توی گهواره، یا حتی دور و برمون، بچه‌ها با فاصله سنی خیلی کم پشت سر هم میان. گاهی وقتا انگار یه مسابقه است، یا شاید هم ناخواسته پیش میاد. نمی‌خوام قضاوت کنم، چون هر کسی شرایط و تصمیمات خودش رو داره، اما خب، ته دلم همیشه یه سوال بزرگ می‌مونه: واقعاً اینقدر سریع بچه‌دار شدن خوبه؟
من به عنوان یه مامان، حس می‌کنم هم بدن ما، هم ذهن ما، و هم رابطه‌مون با همسرمون، نیاز به یه استراحت بین هر بارداری داره. فرصت بدیم به خودمون و بچه اولمون، بعد با انرژی و آمادگی بیشتر برای دومی برنامه‌ریزی کنیم.
وقتی فاصله سنی بچه‌ها کمه، حس می‌کنم انرژی و توجه ما خیلی تقسیم میشه و شاید فرصت نکنیم به اون بخش از خودمون که نیاز به آرامش و پرورش داره هم برسیم. انگار که همیشه داریم می‌دویم و فرصت نفس کشیدن نداریم.

این فقط یه دغدغه شخصیه از طرف من. خیلی خوشحال می‌شم نظرات و تجربه‌های شما رو هم بدونم. بیاین یه گفتگوی صمیمی داشته باشیم
مامان هاناخانوم🎀 مامان هاناخانوم🎀 ۱ سالگی
فردای اون روزی که به همسرم گفتم باردارم، با یه بسته‌ی کادوپیچ‌شده اومد خونه. تو دلم گفتم: آخ جووون، حتماً یه چیز خوشگل و گرون برام خریده! 😍 کادو رو باز کردم… دیدم چند جلد کتاب درباره‌ی فرزند پروریه 😐📘 باخودم گفتم: «آخه چرا باید تو این شرایط کتاب هدیه بگیرم؟!» انگار ذهنمو خوند… بدون اینکه چیزی بگم، با لبخند آرومش گفت: «تو فقط یه زن نیستی… تو مادر آینده‌ای. قراره یه انسان رو بزرگ کنی… داری قدم‌به‌قدم یه آدم می‌سازی. اگه می‌خوای بچه‌مون آگاه و موفق باشه، باید اول خودمون آگاه باشیم. بچه‌ها از کاری که می‌کنیم یاد می‌گیرن، نه فقط از حرف‌هامون.» 🧠💛 همون‌جا یه چیزی تو دلم تکون خورد. فهمیدم مادر بودن فقط به دنیا آوردن یه بچه نیست… یعنی رشد کردن، ساختن، آگاه شدن… یعنی تو قوی‌تر بشی تا اون، یه قدم جلوتر از نسل خودش باشه. ✋🏻 خیلی وقتا مامانایی رو می‌بینم که فکر می‌کنن «بچه خوب» یعنی بچه‌ای که فقط صداش درنیاد و یه گوشه بشینه... ولی تربیت، فقط ساکت نگه‌داشتن بچه نیست. تربیت یعنی اینکه کمکش کنی خودش رو بشناسه، بلد باشه احساساتش رو مدیریت کنه، فکر کنه، انتخاب کنه… یعنی همراهی، نه فقط کنترل. 🌱 بچه‌های فردا، نتیجه‌ی مامان‌های آگاهِ امروزن. بیایم قبل از اینکه فقط یه مادر باشیم، یه آدمِ یادگیرنده و بامعرفت باشیم.
مامان رستا مامان رستا ۱ سالگی
سلام مامان های عزیز
بازم شب شدو خستگی و عذاب وجدان از اینکه امروز کاش اینجوری بودمو...
امشب از همون روزایی هست که حسابی خسته شدم و سر بچم داد کشیدم و یلحظه از کوره در رفتم و الان که خوابیده میخواستم بشینم گریه کنم ولی بعد اینکه سبک شدم ...
از من به شمایی که حس حالتون مثل منه...
ما آدمیم فرشته نیستیم
تو مادر خوبی هستی حتی اگه یلحظه کم آوردی اینو بدون هیچ احدی نمیتونه به اندازه ای که تو واسه بچت تلاش میکنی,تلاش کنه ...
ما آدمیم با دل هایی که گاهی پر از عشقن گاهی خسته و گاهی بی طاقت
آدمیم با دست هایی که هزار بار نوازش میکنن و یه بار شاید از شدت خستگی بلرزند...
با قلب هایی که شب ها با صدای نفس بچه شون آروم میگیرن اما یوقتایی از بی‌خوابی و بی کسی میشکنن ...
ما مادریم ...❤️👩‍👦
تو یه مادر واقعی ای
نه از اونایی که تو فیلم و سلفی هاشون همیشه لبخند دارن ...
از اونایی که واقعن هستن می‌جنگند کم میارن گریه میکنن ...
ولی بازم دوست دارن,بازم ادامه میدن
ما مادریم🫶🥰
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
از دست یچم عاصیم
گاهی فکر میکنم بد ترین بچه ای که میشد داشته باشمو خدا داده بهم
غذا نمیخوره
درست نمیخوابه
برا لباس عوض کردن یا پوشک عوض کردن یا حتی شستنش یه قشقرقی به پا میکنه انگار دارم شکنجش میدم
یک دقیقه نه یک ثانیه حتی برا خودش نیست
صبحا چشماش که باز میشه دهنشم باهاش باز میشه
عذاب الهیه انگار برام
دیگه بریدم از دستش
نه داد زدم سرش ، نه کوچکترین بدرفتاری یا حتی کم صبری کردم، نه دعوا کردیم جلوش ، همه زورمو زدم محبت بدم بهش اعتماد به نفس بدم ، نمیفهمم چرا اینجوری شده و روز به روز داره بدتر میشه
هیییییچ بچه ای رو ندیدم به بدقلقی و نقنقو بودن بچه من
پیرم کرده
خسته شدم دیگه بریدم
نمیدونم دیگه چیکارش کنم ، نه خواب دارم نه زندگی دارم ، فقط نفس نفس میزنم از دستش ، شبا بالا میارم از خستگی و بی خوابی ، روزا دائم تهوع دارم دیگه، حتی نمیزاره یه چیزی کوفتم کنم ، اه اه اه
خستم ازش به معنای واقعی خستم
بعد به خاطر همه این حسا از خودم بدم میاد ، منی که تا الان همه تلاشمو کردم مامان خوبی باشم براش ، چون میدونستم بچه از من و آرامشم حالش خوب میشه ، ولی این انگار با همه بچه ها فرق داره ، بدترینه به قرآن ، یه ذره چیز مثبت نداره ادم دلش خوش باشه بگه من دارم تلاش میکنم پاره میشم ، صبوری میکنم ، شادم براش ، ایییین همه بازی جدید براش اختراع میکنم، کلی اسباب‌بازی ، پارک ، خانه بازی هممممه جا
انگار نه انگار
خستم به قران چرا این بچه همچینه اخه اه
مامان 👶🏻آراد🫀 مامان 👶🏻آراد🫀 ۱ سالگی
👩🏻‍🍼چرا مادر بودن انقدر تلخ و شیرینه؟

تا حالا شده از شدت خستگی آرزو کنی فقط چند دقیقه در سکوت بخوابی ولی گریه بچه اجازه نده؟
تاحالا شده توی همون لحظه ای که پر از خستگی هستی،با یه لبخند یا نگاه معصومانه بچت همه چیز یادت بره؟
تاحالا شده زیر فشار کارهای روزمره و زندگی آرزو کنی زودتر بزرگ شه تا راحت بشی ولی بعدا که لباس های کوچیکش رو ببینی بغض گلوتو بگیره؟
تاحالا شده وقتی میبینی هر روز داره بیشتر یاد میگیره و بزرگتر میشه بهش افتخار کنی ولی دلت بگیره از زود بزرگ شدنش؟

‼️این تضاد هاست که مادری رو هم تلخ و هم شیرین میکنه و کاملا طبیعیه!
طبق تحقیقات منتشر شده در journal of effective disorders(2021) مادران به طور همزمان با ترشح اکسی توسین(هورمون عشق و پیوند عاطفی )و افزایش سطح کورتیزول(هورمون استرس) مواجه میشن.
همین همزمانی باعث میشه که مادری ترکیبی از فشار و خستگی و احساسات شیرین قند تو دل آب کن باشه.✨️

حالا تو بگو تا حالا تجربه ش کردی؟
اگه آره بگو تا ماهم بشنویم🫶🏻