۷ پاسخ

بچه من 6کیلوه و بشدت ریز میزه

مگه دورسرش چنده؟؟

غصه نخور عزیزم من بچه دوستم دو روز بعد دختر من ب دنیا اومد نارس بود دختر من نارس نبود
ماشاله الان
دختر اون درشت تر دختر منه
بر میگرده ب ژنتیک ناراحت نباش گلم خداروشکر سالم هستن

نمیدونم بخدا آنقدر تو خونه غصه میخورم که شوهرم میگه همون خدایی که داده مراقبشم هست همش فکر میکنم تقصیر من بوده من مادر خوبی نیستم

والا بچە من نارس نبود و یازدە کیلو بود .خدا روشکر بچەت وزنش خوبە. دور سر ش هم اگر تکاملش خوبە پس جای نگرانی نیست شاید ارثی باشه

۱۸ماه
۱۱ کیلو
دور سرش میگن کمه

چند ماهشه بچه اتون الان چند کیلوهست و قدش؟

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۱ سالگی
سلام مامانای گل،اومدم کمی حرف بزنم
وقتی که علیرضا کوچیکتر بود میومدم گهواره از هر ده تا تاپیک هشت تاش این بود که بچه های شما غلت میزنن؟؟مستقل میشینن؟؟وای بچه ی هشت ماهه ی من چهار دست و پا نمیره خیلی نگرانم چون بچه ی دوستم از هفت ماهگی میره،بعد شد راه افتادن،بچه ی دخترخاله م یازده ماهش بود راه افتاد پسر من ۱۴ماهشه فقط با کمک راه میره،الانم شده حرف زدن(حالا این وسط مسط ها همیشه نگرانی راجع به قد و وزن و تعداد دفع هم بوده)
عزیزای من،میدونم نگرانید،میدونم مادرید،میدونم از بس صبح تا شب با بچه تو خونه تنهایید و کلی کار ریخته سرتون و حتی گاهی فرصت دستشویی رفتن پیدا نمیکنید
من همه تون رو درک میکنم چون خودمم شرایطم عین شماست
اما خواهشاً تمومش کنید،به خودتون رحم کنید،اصلا به بچه هاتون رحم کنید
نمی‌خوام قضاوت کنم،یا سرزنش،چون بنظر خودم معنی کلمه ی مادر یعنی نگرانی امااااااااا ما مادرها گاهی با نگرانی های بی جامون که از قضا به بچه ها هم منتقل میشه بلاهای وحشتناکی سر اون طفل معصوم ها درمیاریم
همه ی بچه ها بالاخره غلت میزنن میشینن چهار دست و پا میرن راه میفتن حرف میزنن،اینکه بیاید بپرسید مثلا حدود نرمالش از کی تا کی ایرادی نداره اما اینکه هی روزها رو میشمرید و به خودتون و بچه تون استرس میدید این بد
بله اگه از سن نرمالشون بگذره حق دارید،اما بچه ی ۱۸ماهه چرا حتما باید دو کلمه ای بگه؟؟یا بچه ی هشت ماهه چرا حتما باید بشینه؟؟
مگه مسابقه ست؟؟
یکم به خودتون آسون بگیرید
بچه داری همینطوریش هم پر از چالش هست،اگه هر لحظه ش رو بخواید برا خودتون سخت کنید به خودتون میآید می‌بینید عه؟؟چ زود اما سخت گذشت
احساس کردم اینو باید اینجا بنویسم
منظورم به هیچ شخص خاصی نیست فقط خواستم تلنگری باشه برا همه مون
مامان تربچه مامان تربچه ۱ سالگی
مامانا بیایین یه مشورت، خواهرم بچش ۳سالشه ،با بچه من همیشه همبازیایه خوبی ان ،معمولا هر روزی که خونه مامانم میریم زنگ میزنیم به هم که باهم تو یه روز اونجا باشیم ، هفته پیش خونه مامانم مدام من مواظب بچه ها بودم اون نشسته بود سر گوشی ،من بچه هارو سر گرم میکردم ،شوهرش که اومد من رفتم تو اتاق لباس پوشیده بپوشم از دور دیدم بچم دستش به در بوده و بچه اجیم دوبار درو کوبید رو دست بچم جوری که بچم هلاک شد از گریه ،شوهراجیم دوید طرفش و دستشو گرفت تو دستش و به اجیم میگفت کاش طوری نشده باشه من سریع خودمو رسوندم اجیم گفت بچه ات خودش درو بست رو دست خودش ،درصورتی که من دیدم بچه اون زد برام مهم نبود که کی زد همین که بچه ام اروم شد و سالم بود و دستش فقط قرمز شده بود و رفت دنبال بازی برام کافی بود حرفی نزدم فقط به مامانم گفتم من رفتم لباس بپوشم اینجور شد مامانم به اجیم گفت میخاستی مراقب باشی اجیم جلو شوهرش به مامانم گفت بچه اون کوچیکه اون باید مراقب باشه ، خیلی ناراحت شدم دیگه اومدم خونمون ،و این هفته هم که همه جمع شدن خونه مامانم،مامانم گفت بیا گفتم همش باید نگاهم به بچه ها باشه خونه بمونم بهتره ،با خواهرم قبلا زیاد تلفنی حرف میزدیم از اون شب یه هفته گذشت نه من زنگ زدم نه اون زنگ زد حتی بگه دست بچت ات خوب بود طوری نشده بود که ، الان میخاستم ببینم ناراحتیم بیجا بوده؟باید زنگ میزدم من؟؟