۱۲ پاسخ

چ بابای مهربونی

زبان قاصره از این همه محبت و خوش ذوقی😻
مبارکت باشه عزیزم🥰❤️

ماهم اسب داریم قیداریم
برای تولد دخترم همسرم خرید ک باهم بزرگ بشن اسمشم گذاشتیم ماهور

کدوم روستایین؟

چ‌کادوی قشنگی😍
خیلی نازه مبارک‌باشه عزیزم

چه خوشکل😍😍😍😍😍

چه‌هدیه قشنگییی خدا پدرتو حفظ کنه

ماشاالله چه کادوی نازی چه بالای عاقلی ....بابای من خیلی لاقید و بی مسولیته از وقتی چشم باز کردم ندیدم جز به خودش و شکمش فک کنه مسولیت نمیپذیره مامانم مارو با حقوق معلمی بزرگ کرده

مبرکت باشه گلم چه کادوی خوشگلی😍

واای من عاشق اسبممممم
خیلییی اسب دوسدارم🥺

عزیزم شما روستا هستید

مبارکت باشه عزیزم😍 خدا پدرتو حفظ کنه عزیزم😍

سوال های مرتبط

مامان پناه👶 مامان پناه👶 ۱۱ ماهگی
شنبه، ۸ شهریور ۱۴۰۴
امروز قلبم پر از شوق شد… پناه کوچولوم برای اولین بار با دنیای تازه‌ای آشنا شد؛ دنیای چهاردست‌وپا رفتن. 🥹✨
دیدن اون دستای کوچیک که روی زمین می‌ذاره و با تردید اما پر از انگیزه جلو میره، یعنی دیدن رویش زندگی جلوی چشمام.

سه قدم بیشتر نبود… اما برای من یعنی سه قدم به سمت آینده، سه قدم به سمت قد کشیدنش، سه قدم به سمت دختری که هر روز قوی‌تر و مستقل‌تر میشه. 💕
خدایا شکرت برای این لحظه، برای این معجزه‌ای که هر روز کنارم قد می‌کشه.

پناه ۱۰ ماه و ۱۵ روزه بود که چهاردست‌وپا رفت. 😍
البته از اردیبهشت خیلی حرفه‌ای سینه‌خیز می‌رفت و دلش با چهاردست‌وپا نبود. هنوزم بیشتر وقتا سه چهار قدم میره و دوباره برمی‌گرده به سینه‌خیز. خیلی وقته گارد چهاردست‌وپا رو می‌گرفت ولی نمی‌رفت؛ عشق سینه خیزه 😂❤️‍🩹.

دوس نداره بچم، اما همین چند قدم هم برام یه دنیا شد.
خواستم یادگاری بمونه که ۸ شهریور بود و پناه توی ۱۰ ماه و ۱۵ روزگی برای اولین بار چهاردست‌وپا رفت. سال‌ها بعد هر وقت گهواره رو ببینم، یادم باشه این روز شیرین رو با چه شوقی ثبت کردم. 💫