۵ پاسخ

من هرشب قبل خوای به خودم میگم فردا مادر بهتری میشم دیگه داد نمیزنم فردا پسرم یه بلاهایی سرم درمیاره بدترم میم پسرمنم خیلی لجباز و شلوغه

از منم بعضي وقتها لجبازي ميكنه نميره اما يه عروسك داره كه دست ميره داخلش ميتوني باهاش حرف بزني اسمش رو هم گذاشته خرسي
بعد به زبونه خرسي باهاش حرف ميزنم ميگم من جيش دارم دستشوييتون كجاست بعد پا ميشه ميره دستشويي كه با خرسي جيش كنه😁😅

خواهشی باهاش حرف بزن

همشون همینن گرفتاریم با لجشون

همه بچه ها همینن، من که هر شب از دستش اشکم در میاد

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
پسرم این روزا دیوونم کرده. از سه سالگی به مرور شروع کرد به لجبازی و حرف گوش ندادن هی سعی کردم با بازی درستش کنم ولی الان دیگه به اوج رسونده چند روز سر هرچیز بیخودی گریه و شیون راه میندازه. واقعا میگم بیخودی ها. امروز من رفتم حموم یهو بعد دو دقیقه دیدم خودشو میکوبه به در جیییغ و داد سکته کردم میگم چی شده میگه استیکرم رفته لایه مبل درنمیاد یعنی یه جور زار میزد من گفتم یه بلایی سرش اومده گفتم برو از حموم میام درش میارم من کلا حمام یک ربع هم نمیشه کل تایمو این داشت زار میزد جیغ میزد تا من بیام. اومدم بیرون تو مرز انفجار بودم آنقدر جیغ زدم حس کردم دارم سکته میکنم
مثلاً الان میگم پاشو بریم نون بگیریم برو دستشویی. یهو گیییر که رو لگن توالتم بشینم منم گفتم کثیفه باید بشورمش دفعه بعد بشین روش خیلی دیر به دیر استفاده می‌کنه ازش کلا. وووااای تا لباس تنش کنم تمام مدت غر میزد که بکنم. در حالیکه قبلاً تا میگفتم کثیفه قبول میکرد و اوکی بود. تمام روز سر همین موضوعات بیخودی جیغ و گریه دارم احساس میکنم دیگه دارم روانی میشم شب که میشه موقع خواب فقط دلم میخواد بخوابه سرم ساکت شه. ظهر واقعا داشتم سکته میکردم از دستش