۵ پاسخ

وای چیقد اعصاب خورد کنه منم یک همسایه دارم دیوار به دیوار شب که میشه نمیدونم چه غلطی میکنه همش یه چی میکوبه به دیوار شب اول ترسیدم بعد دیدم تو روز هم سر صدا میاد شب از ۱۱ شب به اونور یه صدایی میومد هی میترسیدم بچم بیدار نشه فرداش پسر شو دیدم گفت چیخبره شب چی می‌کوبید به دیوار خونتون بخدا بچم نمیتونه بخوابه گفت ببخشید. دیگه تکرار نمیشه گفتم باشه بازم همچنان تا هنوز ادامه داره باز به مرده گفتم انگار نه نگار😐😐

ببین من در یک مجتمع زندگی میکنم خب
بعد از هرطرف صدا میاد
طبقه بالایی یک عروس وداماد هستند بماند که ۷ماه داشتند دکوراسیون درست مبکردنن ازصدای اوستا عمله هرچی دریل
بعد فهمیدم یک هفته پیش شب توجه کن شب اسباب میارند .گفتم گناه دارند میزارند خبرسون میرند
از اون شب پفیوزها دیوثها روزها معلوم نبودن چه گوریه که شب که میشد به خصوص از ۱۱تا ۳الی۴صبح اسباب جا میدادن صدای حمام صدای شرشر اب اصلا نگم براتون
یه شب رفتم دمه ایفون زدم گفتم بسه دیگه خودت ن مت جه نمیشد من الان چند شبه نخوابیدم
میدونی چی گفت ..گفتش!ما سروصدا نمیکنیم
ف
گفتم کوک ترین صدا بیاد میدونم چکا کنم روز خدا گرفته که شب میایدد هرهر کرکر تق تق صدا

برو بهشون تذکر بده
ماهم همچین همسایه ی نفهمی داریم

ها وای چقد بد حتما بهشون بگو حالا فکر میکنن صدا پایین نمیره

عزیزم بهشون رو بدی سوارت میشن پ رو ندی بگو آره خیلی سر صدا میاد بچم نمیتونه درست حسابی خوابه😐

سوال های مرتبط

مامان پرنسا💗 مامان پرنسا💗 ۱۴ ماهگی
وای خدایا😍
باورم نمیشه یک سال گذشت
پارسال روز چهارشنبه من رفتم معاینه و کلاس ورزش پیش ماماهمراهم ٣٩هفته و ۴روز بودم
معاینه که کرد گفت یک سانتی
رفتیم ورزش کردیم و آخرش گفتم چرا من زایمان نمیکنم
ماماهمراهم گفت میخوای یکی ازاین توپ هارو ببرتوی خونه ورزش کن
خلاصه منم از خدا خواسته به توپ برداشتم اومدم خونه
دیگه حموم رفتم اسکات زدم ورزش کردم کمرمو زیرآب گرم ماساژ دادم
اومدم بیرون با توپ ورزش کردم حرکاتی ک گفته بود کردم
ساعت ٢دراز کشیدم که بخوابم یهو ٢ونیم احساس کردم آب گرمی اومد و خیس شدم
رفتم دستشویی دیدم بله همینجوری داره ازم آب میره داد زدم همسرررر همسررررر اونم خواب خواب یهو پرید اومد گفت چیشده هول شده بود
گفتم برو پوشک بیار بعد چنان از ترس میلرزیدم شوهرم رفت نوار اورد😂 گفتم نهههههه برووو پوشک بیار😂😂😂باز رفت به مدل دیگه نوار اورد هول شده بود بنده خدا😂گفتم گیج بازی درنیار ازاون پوشک بزرگابیار😂رفت اورد تندتند شربت شیره برام درست کردوسیله جمع کردیم لباس های منو برام پوشید اسنپ زدیم
حالا من زنگ میزنم مامانم جواب نمیده زنگ میزدم بابام جواب نمیداد😂زنگ میزدم داداشم جواب نمیداد کلی استرس کشیدم الان میزام هیچکس کنارم نیست😂