سلام.بعد14ماه من رفتم خونه بابام اونم بزور آخه من روحیم ایقد خراب شده دوس ندارم نه برم جایی نه کسی بیاد پیشم. هی گفتن گریه میکنه شیر بدش شیر بدش .بهشون میگم این شیرنمیخوره تو بیداری به چه زبونی بگم .بخاطر همین حرفا نمیرم جایی هی میگن مگه میشه شیر نخوره استرسم ناراحتیم چندین برابر میشه با این حرفا.کاشکی این روزا بگذرن هرچه سریعتر .اون از بارداریم اینم از الانم .کی میشه به این روزا بخندم بگم سوفیا دیدی چقد ناراحت بودی آخر گذشت یعنی میشه .بخدا دیگه خسته شدمه روحم جسمم همه چیم خسته شده مگه من جنسم از چیه که تحمل کنم😥

میفهمم چی میگه دخالت دیگران واقعا رو مخه

دقیقا منم خونه نشین شدم
بچه منم رفلاکس داره بزور شیر میخوره
میبرمش هر جا هی میگن گشنشه
شیر درست میکنم نمیخوره میگن وا چرا نمیخوره
اینقدر رو مخمن ک از جایی رفتن بیزارم

من یکسال خانوادمو ندیدم ازشون دورم موقع زایمانمم خواهرم اومد حتی امسالم‌ به شوعرم گفتم نریم والا با بچه کوچیک این همه راهو اگه امسالم نریم میشه ۲سال

وای اره انگار دروغ میگیم ک شیر نمیخوره تو بیداری
من همش مامانم ک زنگم میزد میگفتم باید خوابش کنم تا یکم شیر بخوره یا میگفت الکی میگی یا میگه مگه میشه اینجوری بعد عید ک‌رفتم خونشون خودشون دیدن دیگه الان جرات ندارن چیزی بگن بم
ی جوری رفتار میکنن ببخشیدا انگار مرض داریم شیرش ندیم

خب چی میشه بگن عزیزم🧐سعی کن خودتو حساس نکنی هنوز اولشه،اونقدر قراره چالش داشته باشیم با بچه ها،باید قوی باشیم واقعا،این بچه ها ب‌ما تکیه کردن

بخدا منم همینم خونه بابام که برم کسی نیست کمکم بده چون مامانم که دنیاشو عوض کرد نیست دیگه، خواهرامم از خودم کوچیکترن وقتی میرم کارم هزاربرابر سخت میشه، خونه پدرشوهرمم نمیرم چون اونا انقدر تا بچه گریه میکنه استرس میدن که کلافه میشم، شوهرم میگه خوب من نمیرسم کمکت بدم برو یکی از این جاها کمکت حالت باشن، بهش گفتم ترجیحم اینه تنها بمونم سختی بکشم ولی کسی سر اعصابم نباشه

از همه ی این مشکلات و سختیا که بگذریم، چققققدر اسمت قشنگه 😍😍 من دلم میخواست دختردار شدم اسمش رو یا سوفیا بذارم یا خورشید😍😍

خواهرشوهر میگه هی افتادی تو خونه برو بگرد خوب میشه خداشاهده تو ماشین که میخام تابش بدم چنان گریه .بچها مردم تو ماشین میخابن بچه من تو ماشین گریه میکنه .هرکی یه چی میگه برا خودش مزخرفا .همین روزا بگذرن برن هرچه سریعتر .

منم واسع همین نمیرم دو ماهه خونه پدر مادرم اینا نرفتم بس که خانواده تا نیهان گریه میکنه میگن گشنشه میگم نیس ساعتی میخوره غذای سفره میگن بده طفلی گناه داره😐😐😐

چقدر حرفات منم چقدر درکت میکنم.منم خسته م فک میکردم بچه م بشه ۴ماهش راحتر میشه ولی انگار حالاحالاها اوضاع همینه