من ۱۹سال پیش ایناتفاق برامافتاد صبح زود یخ بود هوا بارونممیبارید داشتممیرفتم مدرسه دیدمپشت دیوار خونمون یه نوزاد لخت تازه دنیا اومده بود کثیف بود با یه پارچه هست سریع کاپشنم انداختم روش مامانمو صدا زدم بابام و معاونش شب کار بودن اون روز صبح رسید بالاخره پلیس اومدو رفت و امد اونبچه رو معاون بابام به سرپرستی گرفت الان اون بچه یه ادم خیلی موفقه
زنگبزنی ۱۱۰ تحویل بهزیستی بدن بچه بمونه خطر تهدید میکنه
میبرم شیرخوارگاه تحویل میدم
من باشم میارمش البته نوزاد رو که بعدا دنبال مامان بابا نباشه چند روز نگه میدارمش تا ببینیم تقدیر چیه گناه داره حتما خدا یه صلاحی دیده گزاشته سر راهه من
چرا همچین سوالی میپرسی کنجکاو شدم؟
ولی خودمباشممیارمش
خیلی اروزم بچه تو راه ببینم میبرمش بزرگ کنم ثواب داره من مادرم بشم ان شاءالله اگر ی روز شد مادرش میشم شما این صحنه دیدی چکار کردی
میبرم باعشق بزرگش میکنم 🥲
😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑دیدی همچین چیزی؟؟؟یعنی سر راهت بوده؟
ای ننه.🥹🥹🥹🥹نمیدونمشوهرم اجازه میده بیارمش یان
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.