سوال های مرتبط

مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۷ ماهگی
روزی روزگاری، یه نی‌نی کوچولو 👶 بود که تو یه سرزمین خیلی قشنگ زندگی می‌کرد. این سرزمین پر بود از گل‌های رنگارنگ 🌸🌼🌷 و درخت‌های بلند 🌳🌲🌴. نی‌نی کوچولو یه عروسک خرسی 🧸 داشت که خیلی دوستش داشت.
یه روز، نی‌نی کوچولو با عروسک خرسی رفت توی یه پارک خیلی بزرگ. تو پارک، یه تاب 🪅 خوشگل بود. نی‌نی کوچولو سوار تاب شد و شروع کرد به تاب خوردن. وقتی داشت تاب می‌خورد، یه پرنده کوچولو 🐦 اومد و کنارش نشست. پرنده کوچولو شروع کرد به خوندن یه آهنگ خیلی قشنگ 🎶🎵🎼. نی‌نی کوچولو خیلی خوشحال شد و شروع کرد به خندیدن 😄😃😀.
بعد از اینکه تاب بازی تموم شد، نی‌نی کوچولو و عروسک خرسی رفتن پیش یه حوضچه کوچولو ⛲. تو حوضچه، یه ماهی قرمز 🐠 بود که داشت شنا می‌کرد. نی‌نی کوچولو به ماهی قرمز نگاه کرد و یه بوس کوچولو 💋 فرستاد براش. ماهی قرمز هم یه دم تکون داد و یه حباب کوچولو 🫧 درست کرد.
وقتی که هوا داشت تاریک می‌شد 🌃، نی‌نی کوچولو و عروسک خرسی به خونه 🏠 برگشتن. نی‌نی کوچولو خیلی خسته بود. مامانش 👩‍👧‍👦 نی‌نی کوچولو رو برد توی تختش 🛌 و یه لالایی آروم 🎵 براش خوند. نی‌نی کوچولو خیلی زود خوابش برد 😴. تو خواب، دوباره پرنده کوچولو و ماهی قرمز رو دید و باهاشون بازی کرد.
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۷ ماهگی
قصه امشب نی نی ها👼🌜

تو یه دهکده‌ی کوچیک 🏘️، یه دختر کوچولو 👧 به اسم پریا زندگی می‌کرد. پریا یه قلب مهربون ❤️ داشت و همیشه دوست داشت به دیگران کمک کنه. یه روز، پریا تو راه مدرسه 🏫 یه بچه‌گربه 🐈 کوچولو دید که توی بارون 🌧️ زیر یه درخت پناه گرفته بود.
بچه گربه خیلی گرسنه و سردش بود. پریا دلش براش سوخت. 🥺 اون کیف مدرسه‌اش رو گذاشت زمین و گربه رو بغل کرد. ❤️ پریا گربه رو به خونه برد و بهش شیر 🥛 داد و براش یه جای گرم درست کرد. 🔥
مامان و بابای پریا هم خیلی مهربون بودن و از این کار پریا خوششون اومد. 🥰 اونها به بچه گربه غذا دادن و اسمش رو گذاشتن “نینی”.
نینی و پریا با هم دوستای صمیمی شدن. 👯‍♀️ پریا همیشه از نینی مراقبت می‌کرد و باهاش بازی می‌کرد. 🧶 پریا به نینی یاد داد که چطور بازی کنه و نینی هم به پریا یاد داد که چقدر عشق و محبت می‌تونه خوشحال‌کننده باشه. 😊
یه روز، پریا و نینی با هم به پارک 🌳 رفتن. پریا دید که یه بچه‌ی دیگه 👦 داره گریه می‌کنه. پریا رفت پیشش و ازش پرسید که چی شده. بچه‌ی دیگه گفت که اسباب‌بازیش گم شده. 🧸
پریا به کمک نینی شروع کردن به گشتن دنبال اسباب‌بازی. 🕵️‍♀️ بعد از یه مدت، اسباب‌بازی رو پیدا کردن و به بچه‌ی دیگه دادن. 🥰 بچه‌ی دیگه خیلی خوشحال شد و از پریا و نینی تشکر کرد.
پریا یاد گرفت که کمک کردن به دیگران و مهربون بودن، بهترین حس دنیاست. 💖 و اینجوری بود که پریا و نینی، با مهربونیشون، دنیای خودشون رو قشنگ‌تر کردن.