۴ پاسخ

دیشب رفتیم خونه داداشم سرشام همچی رو ریخت بهم واقعا دیگه داشتم خجالت میکشیدم یادت گدفته از تو دهنش تف میکنه میریزه بیرون اصلا نمی‌دونم از کجا یادگرفته

بچن دیگن دخمل منم ی سرع در حال ریختنه من بعدش جمع میکنم

هیچ واکنشی ندارم منم باهاش بازی میکنیم نیم ساعت که خابید شروع میکنم جم کردن

هیچی دیگه خسته شدم کاذیش ندارم

سوال های مرتبط