۱۰ پاسخ

من۳۷هفته دکترم ختم داد بخاطر فشاربالام.بسته بودم.آمپول نزدن واسم فقط ۵بارقرص دادن بهم ازساعت۲تااینروزدیگه ساعت۷ک بازم بسته بودم دیگع دکترم خداروشکر گف آمادش کنین واسه سزارین🤩

واااای بخدا شماها جوری تعریف میکنید که دارم سکته میکنم پس من چی بسرم خواهد اومد 😭😭😭😭

من ۴۲ هفته دردم گرف ولی اونقد شدید ن رفتم یک سانت بودم ساعت ۹ بستریم کردن امپول فشار قرص زیر زبونی دادن دردام هی شدت میگرف تا ۸ صبح به ۳ سانت رسیدم بد تا ساعت ۱۲ نیم ۶ سانت شدم ولی خیلی درد شدیدی داشتم هی معاینه میکردن بد ساعت ۱ امپول بی حسی زدن به کمرم تا ۴۰ دقیقه دردام اروم بود کیسه ابم پاره کردن ساعت ۱ نیم به ۸ سانت رسیدم بردنم رو تخت زایمان هرکار میکردم بچه پایین نمیومد دیگه با قیچی پاره کردن دستگاه وکیوم گذاشتن بدنم دونفر با ارنج از بالا شکمم فشار دادن با دستگاه کشیدنش بیرون

من دکتر داشتم نامه داد گفت ۲۳ برو بستری شو کیسه آبم نشتی داشت شب نرفتم چون یکم بعدش متوقف شد گفتم حتما ترشحه صبح پاشدم دیدم دوباره خیسم رفتم بستری کردن گفتن انقباض داری اما هیچی درد نداشتم بهم قرص دادن خوردم دردام تا هفت شب شروع نشد یهو اکسیژن خون پسرم پایین اومد گفتن دکترت علائم گفتیم گفته آماده سزارین شی سز شدم و خیلی راضی بودم به لطف خدا دو درده نشدم ولی فضای زایشگاه و اتاق عمل انتخواب الان سز هست و به نظرم اون بهتره البته هر بدن یه مدله سیستمش

من بدون درد رفتم
یک سانت بودم
فقط یدونه قرص زیرزبونی بهم داد ۴سانت باز شدم
ورزش دادن
بعد که دردام شروع شد بی حسی اپیدورال کردن
ساعت۸صب بستری شدم ۵عصر خدا دخترمو بهم داد

بدون درد رفتم بعد با آمپول فشار دردام شروع شد

من دکترم نامه ندادچون بیمارستان خصوصی بود ولی مابودجه رو نداشتیم.برای همون رفتم بیمارستان دولتی. شبش نزدیکی داشتم بعددوش ب خونریزی افتادم حاضرشدم رفتیم بیمارستان.گفت ۲سانت بازی.چون فشارم بالابود مرخصم نکردن گفتن بایدبری بخش زایمان.ساعت رو نگاه کردم ۲شب بود همش معاینم کردن ک چقدر باز شدم تاساعت۶ک شیفت عوض شدیه مامای مهربون اومد بهم قرص زیر زبونی دادن پرسیدم گفت واسه درداته ک شروع بشه خودمم ده روزی بود درد داشتم ولی بکسی نگفتم.یکم دردام بیشتر شد. بعدبهم امپول فشار زد ۱۵ دقیقه بعدش گفت ازتخت بیا پایین صندلی اورد و بهم گفت برعکس بشین تابچه بیادپایین دردام خیلی شد دوباره اومد گفت برو رو تخت دراز کشیدم شروع کردن ب معاینه ساعتای ۹ بود ک خییییلی درد داشتم ولی خدایش خیلی کمکم کردن اتاقم پرشد از مامانا و مشاوره ودکتر دانشجوها.کلی خجالت کشیدم ک دارن منو میبینن ولی مجبور بودم.کیسه ابمو زدن یک اب گرمی خارج شددکترمیگفت زور نزن پاره میشی وقتی بهت گفتم زور بزن مامانمم قبلا گفته بود جیغ نزن ک پاره میشی منم سعی کردم جیغ نزنم ولی گاهی نمیشد شاید کل پروسه دوتا جیغ زدم.دکتر میگفت زور بزن من زور میدادم تااینکه کم اوردم تشنگی قالب شد بهم ازدکتر خاهشکردمبهم یکم اب بده تو گلوم انگار خاک ریختن اینقدر خشک بود.ولی فقط لبمو خیس کردن.بهم نفهمیدم چی بود زدن بیحسی بود یا اکسیژن.چون میگفت نفس بکش نفس بکش .گفتم کم اوردم ودلداری میدادمشاورهه.میگفت تو نادر قوی میتونی ادامه بده.زورتو جم کن و دوتا زور محکم بزنی تمومه.منم انگار انگیزه پیدا کردم وجون گرفتم تمام انرژیمو جم کردم و دوتا زور زدم و بعدش گندمم رو دادن بغلم. بعد از اتمام کارا اوردنم توبخش.

هییی منم نامه بستری گرفتم ولی نرفتم هنوز

من برای دخترم بدون درد رفتم بیمارستان ساعت ۸ صبح اولش قرص دادن دردام شروع نشد چند ساعت بعد آمپول فشار زدن بعد ساعتهای ۲ دکتر اومد کیسه آبم پاره کرد خیلی اذیت شدم و درد کشیدم تا اینکه ساعت ۸ شب زایمان کردم

شما زایمان کردین؟

سوال های مرتبط