۹ پاسخ

باید می‌رفتی بیمارستان دولتی دکتر های بیمارستان کمیسیون تشکیل میدادن اگه همگی به توافق میرسیدن امضا میکردن بعد میزاشتنت نوبت سره نوبت سزارین می‌شدی یه میلیون هم هزینه داشت

ن گلم باید میرفتی بیمارستان سنوتو نشون میدادی میگفتی درد دارم اگه انقباضاتت رو دستگاه نشون میداد میبردنت سزارین اورژانسی رایگان میشد بیمارستان دولتی ۵۰۰ میشد خصوصی ۱۲۰۰

دکتر من پول سزارینو گرفت بعد طبیعی زایمانم کرد بقیه پولمم پس نداد با دعوا و سرو صدا پس گرفتم واقعا بعضی دکترا دکون باز کردن جای مطب

اخه بچه که بریچ باشه دکتر مجبور به سزارینه دیگه سز اختیاری که نبوده که بخواد پول بگیره بعدم وقتی رحمت باز شده میخواستن چیکار بکنن که بچرخه تازه اگه پولیم قرار بود بدی باید به بیمارستان میدادی اگع نظر منو میخوای پیگیر باش بعضی دکترا سو استفاده گرن تا میبینن اوضاع بیمار بحرانیه و مجبوره هر چی دکتر میگه قبول کنه بی انصاف بازی در میارن تو پیگیر شو هم پولتو بگیر همم کاری کن سر کس دیگه ای این بلا رو در نیارن

ول‌کن بابا ارزش داره
اگ میرفتی دولتی دکتر شیفت اذیت میکنن اینطوری دیگ راحت شدی
پولش مهم نیست
پول هی میاد
مهم سلامتی خودتو بچه بود

اگه میخواستی دکتر خودت باشه که باید پول بدی اگه هم نه باید میرفتی بیمارستان طبق سونو پزشک شیفت عملت میکرد ا

من بچه اولم بریچ بود۳۷.۲روز رحمم دوسانت باز شد دیدن بچم بریچه سری بردن اتاق عمل توبیمارستان دولتی

واااای از دست بعضی از این دکترا ادمو دیووونه میکنن فقط برا خودشون تلاش میکنن

۱۶تومن خود دکترت گرفت یا بیمارستان؟

سوال های مرتبط

مامان همتا مامان همتا ۴ ماهگی
سلام خانومها من اومدم از تجربه زایمانم بگم
سزارین (1)
من از ۳۲ هفته بچم بریچ بود گفتن احتمال ۸۰ درصد میچرخه من ورزش میکردم ماما گرفتم ۳۸ هفته رفتم سونو گفتن هنوزم بریچه رفتم پیش دکتر گفت خیلی احتمال کمه بچرخه .باید بری برا سزارین .خیلی ترسیدم همش میگفتم سزارین کنم نمیتونم دیگه آدم قبل بشم خیلی سخته و باید برم اتاق عمل و اینا .با همین استرس و ترس رفتم بهداشت فشارمو گرفت گفت ۱۴ گفت زیاده .و بچت هم که بریچه یه نامه بهت میدم پیاز داغشو زیاد میکنم برو بردار بچه رو راحت بشی دیگه وقتی نمیچرخه .
من برگه رو گرفتم عصر رفتم بیمارستان نشون دادم و فشارمو گرفتن و هرچی گفتم بچم بریچه گوش نداد گفت باید معاینت کنم گفتم وقتی سزارینم چرا معاینه گفت نه باید معاینه بشی .بعد که معاینه ‌کرد گفت بشین فشارتو بگیرم فشارمو گرفت ۱۵ رو ۱۰ بود .گفت باید بستری بشی .منم استرس ‌کل وجودمو گرفت و گریه میکردم .دیگه لباس دادن تنم کردم و رو ویلچر نشستم بعد ازم شرح حال پرسیدن و پروندمو دادن و من و فرستادن بلوک زایمان .رفتم بلوک و دکتر من و دید و پروندمو نگاه کرد گفت برو اون اتاق دراز بکش تا فشار و اینارو چک کنن .دیگه فشارمو چک کردن بازم بالا بود دیگه دراز کشیدم رو تخت و هی فشار و چک میکردن
مامان هانا خانم مامان هانا خانم روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان ۱
هفته ۳۸ و ۵ روز رفتم برای معاینه دکتر گفت اصلا سر بچه تو لگن نیومده و هنوز بالاس منم با کلی استرس ورزش و پیاده روی رو زیاد تر کردم
دو شب بعدش یه شیاف گل مغربی گذاشتم خوابیدم نصف شب یه سر رفتم دستشویی اومدم دیدم یکم دلم درد می‌کنه، ساعت شیش صبح دوباره پاشدم برم دستشویی دیدم یکم شلوارم خیس شد تو دسوییی همینجور آب ازم اومد پایین و لکه خون اومد
رفتم حموم آماده شدم رفتم سمت بیمارستان
منو بستری کردن دکتر ساعت هشت اومد بالا سرم معاینه کرد گفت یک سانت بازی ولی انقباضات خیلی خوب داره پیش می‌ره همینجور فعلا ادامه می‌دیم
گذشت تا ساعت ۱۲ دیدم دل دردام داره بیشتر میشه ولی قابل تحمل بود دکتر گفت یکم دیگ میام معاینه کنم ببینم چقدر باز شدی یک ساعت گذشت دیدم خبری از دکتر نشد، ماما اومد معاینه کنه گفتن دکتر گفته خودم میام گفت مادر دکتر فوت شده ول کرد رفت ، اونجا بود که استرس به دردممم اضافه شد ، ساعت دو بود ک باز معاینه کردن گفت ۴ سانت باز شدی نگران نباش دکتر انکال میاد بالا سرت
منم دردام داشت بیشتر و بیشتر میشد
زنک به دکتر انکال زدن گفت براش آمپول فشار بزنید که زودتر انجام بشه
از یه جایی به بعد دیگ نفهمیدم کجام و چیکار میکنم فقط خواهش و التماس که مسکن بزنید من آروم بشم
ماما معاینه کرد گفت هشت سانت باز شدی خیلی خوبه یکم دیگ تحمل کنی بچه به دنیا میاد
زنک به دکتر زدن دکتر گفت باید بیام معاینه کنم
اومد معاینه کرد گفت موقعیت حنین بده باید فوری ببرین اتاق عمل اورژانسی سزارین بشه
اونجا بود که کلی گریه کردم و گفتم من این همه درد کشیدم که الان سزارین بشم
اینقدر جیغ زدم که نفهمیدم چ جوری تا اتاق عمل منو بردن
آمپول بی حسی رو زدن به کمرم دیک اونجا بود که هیچ دردی نفهمیدم
مامان سلما مامان سلما ۴ ماهگی
#تجربه _زایمان_طبیعی
پارت یک

سلام دوستان
من اومدم تجربه زایمانم و بزارم فقط یکم طولانیه

اول بگم که تو هفته ۲۸ که بودم جنین تو موقعیت زایمان قرار گرفته بود و دکتر گفت اگه تا یک ماه هم تو شکمت بمونه خیلی خوبه کلی شیاف و آمپول پروژسترون مصرف کردم و شکر خدا خیلی بیشتر از یک ماه موند
دوباره تو ۳۲ هفته برای چک طول سرویکس رفتم بهتر شده بود ولی مایع دور جنین یهو کاهش پیدا کرده بود از ۱۱ شده بود ۷ و دوباره دکتر احتمال زایمان زودرس داد گفت هردو روز باید برم نوار قلب
تو ۳۴ هفته رفتم مایعش بهتر شده بود وزنشم ۲۳۰۰ خوب بود خلاصه همه چی اوکی بود ولی دکترم گفت تا اتمام ۳۷ هفته باید به استراحت ادامه بدی و کار سنگین نکنی منم تا ۳۷ تموم شد شروع کردم پیاده روی
تو ۳۷ هفته و ۴ روز رفتم سونو دکتر گفت وزن بچه پایینه و رشد چشمگیری نداشته باید بری سونو داپلر اگه مشکلی داشته بدنیا بیاریش که خداروشکر مشکل خونرسانی نداشت
خلاصه دکتر گفت بیا معاینه ات کنم برای وضعیت لگنت وقتی معاینه کرد با تعجب گفت درد نداری ؟؟ گفتم نه گفت دهانه رحمت دو سانت باز شده دوباره گفت استراحت کن بچه هرچی بیشتر بمونه بهتره
من اومدم خونه و دیدم یهو افتادم سر خونریزی دوباره رفتم مطب اولش دکتر گفت بعد معاینه لکه بینی طبیعیه
من گفتم درحد پریود خونریزی دارم گفت خب بیا دوباره معاینه ات کنم
دوباره معاینه کرد گفت آره خونریزی داری ربطی هم به معاینه نداره صدای قلب نینی هم گوش داد گفت ضربانش خوبه برو خونه فردا بیا بیمارستان من خودم شیفتم تا نوار قلب بگیریم
مامان فندوق 🩷👶🏻 مامان فندوق 🩷👶🏻 روزهای ابتدایی تولد
سلام خانومااا منم بالاخره زایمان کردم اونم اتفاقی انگار شنبه بعد از ظهر هی کمرم درد میگرفت منم جدی نگرفتم گفتم شاید طبیعی باشه واسه یکشنبه هم میخواستم برم برا ۲۳اردیبهشت وقت سزارینمو بگیرم دکترم وقتی ۳۵هفته بودم گفت برو دو هفته دیگه بیا وقت سزارین تو برا ۲۳اردیبهشت نوشتم هزینه و کاری بسمارستونو انجام بده که برا ۲۳اردیبهشت آماده بشیم 🥹🥹صبح یکشنبه این هفته پا شدم صبح کمرم درد میگیرت و به واژنم فشار میومد انگاری چیزی فقط میخواست در بیاد ساعت ۱۲اماده شدم برم دکتر رفتم دکتر معاینه کرده گفت برو برات سونو مینویسم انجام بده بیا دوباره ببینم در چه حالی رفتم همه کارو انجام دادم دوباره رفتم پیش دکتر گفت باید اورژانیسی عمل کنیم چون دهانه رحمت ۴سانت باز شده 😭😭😭گفت زود برو کارتو بکن بیا بیمارستان 😭😭خیلی خلی هول شدم استرس داشت منو میکشت دیگه رفتم خونه هیچیم آماده نبود هیچم همه چیرو هول هولکی جمع کردم رفتم بیمارستان دیگه هیچی دختر من تو ۳۷/۴روزه به دنیا اومد خیلی اتفاقی شد 🥹🥹🥹😍😍انگاری میدونستم این بچه تا ۳۸/۲روز نمونه و به دنیا میاد سزارین کرد تموم شد 😍😍😍😍😍همه استرس هام همه اظطراب هام تموم شد رفت خدایا شکرت همه چی خوب گذشت دخترمم سالم سالم بود
مامان نیهان مامان نیهان ۴ ماهگی
تجربه زایمانم پارت ۳
بیمارستان دولتی بود هر دفعه ک شیفت ماماها عوض میشد منو معاینه میکردن هر چی میگفتم ۱۰ دیقه پیش معاینه شدم اینا میگفتن ما هم باید معاینه کنیم هر نیم ساعت معاینه میکردن شانس من تو زایشگاه کسی دیگه نبود همه ماماها رو من تمرین میکردن ب دکتر هر چی گفتم سزارین کن همش دعوا میکرد میگفتم آروم معاینه کن عمدن طوری معاینه میکرد ک صدام ب آسمون می‌رسید کشتن منو از درد روز چهارم ک از ترکیدن کیسه آب ۲۰ ساعت گزشته بود همسرم آومد دعوا کرد ک بچم تو خشکی نمیتونه زنده بمونه زنم نمیتونه طبیعی زایمان کنه ببرینش سزارین گفتن نه دیقه نود می‌بریم سزارین بعد شوهرم گفتن میرم شکایت میکنم گفتن مهم نیست برو شکایت کن وقتی همسرم رفت دکتر گفت بیا برای بار آخر معاینه کنیم گفتم دیگه توان ندارم بزارین برم از بیمارستان بزور منو بردن معاینه خلاصه ۵ نفر معاینه کردن و گفتن فایده نداره وقتی ۴ روزه با آمپول فشار باز نمیشه و کیسه آبشم زدیم فایده نداشته این همه معاینه تحریکی انجام دادیم بازم نشده سریع باید بره اتاق عمل