۵ پاسخ

سلام خوبی
دخترتون بردی دکتر من نگرانم پسرم وزنش ۱۰قدش ه
۸۵

لعنت به اینستا که برای گرفتن ویو با جملات مضخرف شما رو سمت خودشون میکشن

چه ربطی داره بلاگرا چرتو پرت مینویسن
پسر بزرگم طب بدنش از بچگی گرم بود تاالان که ۱۳ سالشه یه دونه خرما میخوره دهنش پر آفت میشه خربزه موز فلفل هرچیز گرمی بخوره دهنش پر آفت میشه ولی باز انقدر عاشق اینا همونجوری میخوره تو زمستون موقع خواب لخت با پنجره نیمه باز میخوابه حتی موقع برفو بارون بلاگرا از کاه کوه میسازن

وااا چی شده مگه بچی منم طبعش گرم کف دس پاش همیشع خیسه
لاغره غذا هم نمیخوره
مشکل خاصی ک ندارن
بچی همی الان رقتم نگاه کردم سرش خیسه از عرق بخدا

دختر منو هم که ترسوندی

سوال های مرتبط

مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۲ سالگی
بچه داری ما این شکلیه که صبحا از ساعت شیش من بیدارم رادوین بیدار میشه بعد ساعت هفتو نیم تا هشت رادمهر بیدار میشه دیگه کان باید جون بکنم کاربکنم اشپزی و هزار تاکار همراه با بچه داری و کارای بچه ها تا ظهر که بچه ها میخوابن ساعت یک بعد بابد کلی ظرف و لباس بشورم یا خونه و اتاق رو‌جمع کنم یا راه رو‌تمیز کنم بعد که بیدار شدن دیگه بچه ها ی ورژن جدسد میشن بداخلاق و‌شیطون تر حالا من باید مدیریت کنم عصرونه بدم مدیریت کنم دیگه از ساعت پنج شروع میکنم به آماده کردنشون ساعت شیش میریم بیرون تا هشت شب لعد بیام ناهارشون بدم که باید ناهار هم همون ظهر ی جوری آماده کنم که اینا گشنه نباشم دیگه از ساعت هشتونیم تا نه شب رادوین میخوابه ساعت نهونیم تا ده راذمهر و‌من میمونم و باز کلی ظرف نشسته و بهم ریختگی خونه و لباسای کثیفی که از بیرون اومدن و غذاخوردن و‌من دیگه نمیتونم کاری بکنم دیگه ساعت ده خاموشی زده میشه بعضی شبا ظرفا کمتر باشن میشورم و بعضی شبا که زیاد باشن نه دیگه خودم هم ساعتای یازده میوفتم دیگه باز روز از نو روزی از نو .معمولا هم کارام جمعه ها رو هم میشه فقط جمعه ها جارو میزنم و طی میکشم فقط راهروو اشدزخونه هفته ای دوبار و باید سرویسارو هم هرجمعه بشورم . خدا عصرا فقط با بچه ها خیلی سختمه بریم بیرون دیگه راحت میشم از دست کاراشون