۳۱ پاسخ

الهی شکرت ایقد تو فکرت بودم عزیزم خیلی خوشحالمون کردی خدایا شکرت

الهی شکر عزیزم
خدا برات دخترت رو سالم و زیبا و باهوش حفظ کنه

خداروهزارمرتبه شکر😍😍الان که ازته قلبت خوشحالی دعاکن جواب ازمایش پسرم خوب باشه

خدایا شکرت

تمام‌ موهای تنم مور مور شد از خوشحالی
از دیشب که تاپیکت و دیده بودم قلبم تیکه تیکه بود هی سرچ میکردم ببینم چیزی گذاشتی یا نه
واقعا خوشحال شدم
قربون خدا برم من

واقعا خیلی سخته آدم بچش سرما میخوره چقد اعصاب خوردی داره وای به حال عمل و ای چیزا هزار بار خداروشکر عزیزم

الهی شکر

دیدی گفتم آقامون امام رضا واست میشه. و دخترم خوب میشه

عزیزم خداروشکر

خداروهزارمرتبه شکر عزیزممم خیلی خوشحال شدم خیلییی🥹🥹❤️❤️

به به چه خوب بهت پیام دادم بپرسیدم خداراشکر خیلی خیلی خوشحالم شیرینی بده ما شیرینی میخاهیم 😂

خدارو شکر همیشه سلامت باشه 💚

خداروهزار مرتبه شکر

خدارو هزار مرتبه شکر عزیزم
انشالله که هیچ مامانی دلواپسی بچه اش رو نداشته باشه تمام بچها سلامت باشن

عزیزم علائمش چی بود چه جور متوجه این مشکلات شدین

خدارو شکر خدا حفظش کنه

خدارو شکر عزیزم 😍

خداروشکر🥹🥹🥹

خدارو شکر

الحمدالله رب للعالمین

خدا رو هزار مرتبه شکر دیدی گفتم متوسل شو به خدا و امام رضا قربونش برم خیلی مهربون پسر منو امام رضا داده از اون خواستم وقتب غیر ممکن بود ممکن کرد

وای عزیزم خداروشکرررر چقدر خوشحال شدم😍😍😍😍

خداروشکر عزیزم انشالله همیشه تنش سالم باشه

خداروشکر 💖

خداروشکر عزیزدلم

خداروشکرررررخداحفظش کنههه

خدا روشکر... انشالله دختر منم سوراخ قلبش بسته بشه من از این استرس دربیام

خدارو هزااااااران مرتبه شکر

خدا رو شکر عزیزم❤️

عزیزم میشه لطفا اسم دکتری ک دخترتو میری بهم بگی
هم اکو هم متخصص اطفال؟

خداروشکر عزیزم🥹🥹 دیدی گفتم از حکمتش ناامید نشو🥲❤️‍🩹

سوال های مرتبط

مامان ایلیا💚 مامان ایلیا💚 ۴ ماهگی
باز شب شد و خاطرات به من هجوم آورد!فکرم رفت پیش اون بچه ای که اتباع بود و ۲۸ هفته دنیا اومده و هیچکس رو نداشت و زنده موند و قرار بود بفرستنش پرورشگاه..فکر میکنم به مادرش که آیا واقعا بچه رو نمیخواست؟یا امیدی به زنده موندنش نداشت؟یا پول اون همه مدت بستری بچه رو نداشت؟یا اینکه چطور دلش اومد بچه رو رها کنه؟،یا اینکه شاید مجبور بود و هر شب با فکر بچه ای که نمیدونه مرده یا زنده مونده گریه میکنه؟؟فکر میکنم به بچه هایی که علاوه بر نارس بودن مشکل جسمی هم داشتن و سونو متوجهشون نشده بود و پدر مادرشون نمیدونستن دقیقا غصه ی چی رو بخورن اونموقع با خودم میگفتم کاش مشکل همه اشون فقط وزن کم بود نه چیزای دیگه..یا به اون مامانی فکر میکنم که وقتی پرستار ازش پرسید اون یکی قل ات خونه است؟با چشمای سرخ شده اش گفت مرده..اون مامانی که بخاطر افسردگی شدیدش به بچه اش شیر نداده بود و بدن بچه عفونت گرفته بود و دکتر بهش گفت بچه ات بدحال ترین بچه ی اینجاست..توی صورتش پشیمونی رو میشد و حتی صدای شکستن قلبش رو میشد شنید!دوست داشتم با همه ی مامانایی که با چشم گریون از ان آی سیو میرن بیرون حرف بزنم و دلداری بدم بهشون واقعا کاش میشد اینکارو بکنم خیلی سعی کردم با چندتاشون حرف زدم بهشون امیدواری دادم شاید حتی وقتی خودم نا امید بودم!اما آدمیزاده دیگه یچیزایی رو که میبینه دیگه هیچوقت هیچوقت اون آدم سابق نمیشه.!