۹ پاسخ

حالا من یه چیزی پی بردم تو این دوسالو نیم اونم اینه پسرم به بعضی خونه هایی که بردمش اصلن آرامش نداره از بدو تولدش تاالان هروقت خونه هایی که چندبار رفتیم اصلن آرامش نداره گریه میکنه که فقط بریم ولی تو بعضی خونه ها انقدر آرامش داره همش موقع رفتن میگه بمونیم تاآخر شبم بمونیم بازی میکنه کاری نداره بهم

دلیلش اینه که بچه ها تا میبینن ما حواسمون به اونا نیست عمدا مارو دق میدن اون کارارو میکنن که کل حواس ما بهشون باشه بچه های الان خیلی اهل توجه هستن میگن فقط بما توجه بشه من حتی با تلفن حرف میزنم یک اداهایی از خودش درمیاره تا قطع میکنم میشه مظلووووووم

عادیه همه بچها همینن، سعی کن خونه اونایی بری که بچه دارن و درکت میکنن و عادیه براشون، زیادم تو مهمونیا بهش نگو نکن بشین بدتر لج میکنه قربون صدقش برو حواسشو از اون کار بدی که داره میکنه پرت کن

سلام منِ عزیز.....شما یبار اینجور بوده مال من همیشه...مدارا میکنم...تازه یبار هم وارد مهمونی شدم دخترم جیغ زد تا... الی آخر..حرف های بقیه همانا و ناراحتی منم همانا..ولی مدارا کردم فقط و گذشت ...و همچنان همینه🤣✌️

شاید خواب داشته
جیش داشته
گرسنه بوده یا تشنه یا بی حوصله و کلافه بوده

دختر منم اکثرا همینه لجباز بهانه گیر جیغ های زیاد .....لجبازی تو این سن شون طبیعی هست ‌‌‌.... اینطور مواقع بغلش کن برو یه جای آروم ببین شاید نیاز به آرامش داره

پسر من هم جایی بره اولش که خجالت میکشه همش میگع بغلم کن بتابون، بعد اگه بچه باشه میره بازی ولی کسی حق نداره دست بزنه ب اسباب بازی ها، اگه کسی خواست بوسش کنه واویلااا،،، یعنی از مهمونی رفتن بیزاررررم

من امروز رسما روانی شدم اززصبح فقط کارخرابی آخرش آب ریخت تو اسپیکر ۲۴ م خریره بودم
روشن هم نمیشع

دختر من گاهی خابش بیاد اینطوری بیرون بهونه میکنه یا یوبس باشه‌

سوال های مرتبط

مامان دلنیا مامان دلنیا ۲ سالگی
توروخدا کمک دختر من خیلی آرومه از بچگی همینجور بوده خیلی خوب با بچه های دیگه بازی میکنه ها ولی چند تا از بچه های فامیل هستن بهش زور میگن یا میزننش همسن هم هستن دختر من اصلا نمیتونه از خودش دفاع کنه پدر مادرهای اونا هم چیزی نمیگن به بچه هاشون منم چندبار میتونن مگه دعوا کنم آخه شوهرمم قطع ارتباط نمیکنه خودش هم رودروایسی داره چیزی نمیگه ولی من نگران دخترمم ،از وقتی از اینا کتک خورده دیگه راحت نمیره سمت بچه ها بازی کنه میترسه از دور وایمیسه نگا میکنه رو بچم برچسب خجالتی و ترسو میزارن درصورتی که اصلا اینطور نیس طفلک چند شب پیش هم رفتیم خونه یکی از اقوام دخترم ی گوشه وایساده بود بچه اینا عین وحشیا رف موهای دخترمو کشید اونم چیری نگف دفعه دوم باز رف من بهش حرف زدم دفعه سوم باز رف کشید موهای بچمو شوهرم رف بی‌بیارتش یهو دخترم شروع کرد به جیغ کشیدن طفلک خشمشو اینطور خالی می‌کرد یک ربع جیغ گشید داشت از حال میرف خودمم دست و پام می‌لرزید به سختی آرومش کردیم فامیل هم نمیگن بچه های خودشون عین وحشیا تربیت شدن که میگن بجه تو تو خونه تنهاس بلد نیس با بچه های مردم بازی کنه ،ینی راضیم به دخترم یاد بدم در حد مرگ بگیره بزنتشون ولی بچم اینطور نیس دلش نمیا چی کنم من با اینا