۷ پاسخ

نه عشقم اصلا به دومی فک هم نکن می‌دونم که بهت میگم مرداد نمیتونن درک کنن ادمو

نه عزیزم به دومی راضی نشو مردا فقط بچه میخوان به مشکلات بعدش فکر نمیکنن بعدشم که میاری میگن وظیفته بزرگش کنی نگهش داری

بشین همین ی دونه رو شیک و سرسنگین بزرگش کن بخوای بکنیش دو تا مردا هیچ فرقی براشون نمیکنه فقط از دور امر و نهی میکنن فقط مادره ک این وسط پدرش درمیاد وقتی اخلاقیات شوهرتو می‌دونی چجوریه اصلا ب دومی فکر هم نکن چون خیلیییی سخته

به نظرم برو یه حال و هوایی عوض کن قبل اومدنش بیا خونه یه جوری رفتار کن بفهمه ناراحتی
یعنی چی همه مسولیت بچه رو میندازن گردن مادر من اگه ببینم اذیت میکنه زنگ میزنم باباش بیاد نگهداره میگه خستم میگم منم آدمم یه ساعتم تو نگهدار

برو ی دور بزن
نهایتش خواستی دعوا نشه بگو بچه بیقرار بوده بردی چرخوندیش
ی هوایی هم میخوری

نه بابا بشین خونه بد میشه

ن بابا کجا بری بشین خونه
سرسنگین باش
اونجوری دعواتون ادامه دار میشه

سوال های مرتبط

مامان مامان علی اصغر مامان مامان علی اصغر ۱۲ ماهگی
مامانا اون سریع داخل تاپیک قبلی گفتم دختر طبقه بالا خیلی میاد پایین نمیزار درست بچه ام بخوابه همش تو سرمه چند روز پیش اومد خونمون با مامانش هی علی اصغر اذیت میکرد بچه ام میرفت سمت ماشینش میرفت هولش میداد خودش سوار میشد هر اسباب بازی ک علی اغر میگرفت اونم میگرفتش بعد علی اصغر هی گریه میکرد دختر خودش ۳ سالشه هی میگه من میخام علی اصغر بغل کنم من دیکه اعصابم خراب شد داد زدم گفتم الان بچه ام میندازی مامان هم هی نگاش میکرد کاری باهاش نداشت من بهش گفتم دیکه نیای پیش پسرم اذیتش میکنیاز اون روز مامانش قهر کرده گفتم بدرک ک قهر ببخشید بچه ام انداخت خدایی نکرده بالایی سرش انداخت خوبه اون سری هم بزوز بغلش کرد زورشو نداشت افتاد رو علی اصغر سر علی اصغر خورد زمین پیشونیش باد کرد منم ب مامانش گفتم اگه شوهرم بفهمه کل ساختمون ب آتیش میکشه یخ گذاشتم روش بادش خوابید حالا من دیکه دیدم بچه پرو بچه ام اذیت میکنه بهش گفتم دیگه حق نداری بیای پایین بچه ام تو خونه خودمون هم آسایش نداره حالا مامان بدش اومد قهر کرد گفتم بدرک بهش بر خورده به بچه اش گفتم نیا خوب گفتم ؟؟؟