کیا موافقا تجربه زایمان و بزارم

۵ پاسخ

ینی درد نداشتی وقتی گفتن هشت سانتی

ارمان هم خابیده بود و پیچوندیم پتو و بردیم 7 بود رسیدیم بیمارستان نوبت گرفتم رفتیم داخل گفتن بخاب معاینت کنیم ماما همراهم اونجا بود اومد پیشم معاینه کرد گفت همه لباساتو درار گفتم چند سانتم گفته کاری نداشته باش رفتن برام لباس گرفتم رفتیم اتاق مخصوص انژوکت زدن دستم یکمم داخل ظرف خون کشیدن سرم زدم برام یکی بیرون میگفت 8سانته اونجا شنیدم بعد تند تند معاینه میکردن تا خیلی درد داشتم میگفتن زور بده یکی رو صدا گرفتن گفتن داره بچش دنیا میاد اومدن بردنم اتاق زایمان منم دیگه کم اورده بودم نمیتونستم زور بدم کمکم کردن بعد برام سوند زدن ادرارم تخلیه کنن و با به دستگاهی سر بچه رو کشیدن جلو دراوردن 11نیم بود دنیا اومد تا بخیه بزنن شد 12.15 دقه
بردنم اتاق ریکاوری از شانس بدم مامانم نبود پیش خواهر شوهرم بود و مادرشوهرم لباس ایهان پوشوندن بعد بردنم بخش و مامانم اومد و بابام دومادمون و بچه ها اومدن و بعد شوهرم اومد و ارمان اصلا توجه به ایهان نمیکرد فقط میگفت بریم بازی کنیم از ا. نجات شروع شد بالا اوردن ایهان شیر و بالا میاورد اب و همه چیز

......
دو هفته بود مامانم پشت سر هم مهمون دعوت میکرد منم از هفته 25 اینا ساکمو بسته بودم اماده بود مونده بود لباس خودم که برم از خیاط بگیرم
شام دعوت بودیم خونه مامانم از صبحش دل درد داشتم و ترشح رفتم پیش ماما گف ورزش هم بکن وزنم شده بود 76 قبل بارداری 45 بودم شبش تکون میخوردم دل درد میگرفتم گفتم به لیوان بهم چای نبات زدین بخورم خوب میشم بهم تاریخ 11 دی ها رو داده بود 6 دی که دردام شروع شده بود منم میگفتم زوده شبه 5 شنبه درد گرفته بود و امدیم خونمون هر 10 دقیقه یه بار انقباض میگرفت و شانسم هم فردا شبش دعوت بودیم شام شب و درد کشیدم میگفتم شاید درد الکیه شوهرم چند بار صدا زدم بیدار شد و باز خابید تا 6 بود بیدار گرفتم گفتم دارم میمیرم ساک بچه رو هم نمیبردم😂 میگفتم حالا زوده کو تا 11 هم

بزار بخونیم

بزارید عزیزم🥰🤩
شماشیرخشک میدین یاشیرخودتون

سوال های مرتبط