۴ پاسخ

مطمئمی اون زمان تایم خوابش نیس؟

دختر خاله ی منم اینطوریه بیچاره خالم پیر شده از دستش الان ۵ سالشه هی گفتیم ۳ سالگی به بعد درست میشه ولی انگار نه انگار به چیزی هم گیر میده ول کن نیست
شما حتما برو پیش مشاور کمک بگیر

وای باورت میشه دختر منم اینحوریه یبار رفتیم بیرون داشت خیلی عادی گریه میکرد بعد چند نفر ذومدن سمتمون گفتن وااای بچه داره نفسش میگیرههههه فلااااان براشون تعجب اور بود فک کردن دیگ چی شدههه ولی خب برای ما عادی بود ک کلا اینجوری گریه میکنه

زمانی ک اینجوری میشه چیزی ازت میخواد قبلش چی شده اینجوری گریه میکن؟

سوال های مرتبط

مامان محمدآریا مامان محمدآریا ۱۷ ماهگی
با کی حرف بزنم انقدر ناراحتم فکر کنم افسردگی دارم فکر میکنم جنون شدم هنگام عصبانیت ادای عجیب درمیارم یا میخندم بعدن به خودم میام
دارم از فکر میمیرم من قبلا خیلی اروم بودم کی منو به این حال انداخت این بچه منو کشت واقعا همش گریه میکنه همه چی میخاد اگه بهش ندم اون روز کلا نق میزنه
یکم پیش بشقابو کشیدم‌خاستم ناهار بخورم‌ اینم نق میزد پاشدم شیرشو دادم میو گزاشتم جلوش که یکم اروم‌شه غذامو بخورم نه این اروم نمیشد تا قاشقو گزاشتم دهنم باز شروع گریه کردن ینی خون به مغزم نرسید غذارو تف کردم زمین نشستم با صدای خیلیییی بلند گریه کردم خدایا منو بکش خدایا منو بکش انقدررر بلند فکر میکنم همسایه ها شنیدن الان انقدررر خجالت میکشممم همه صدامو شنیدن خجالت نگشیدم من با صدای بلندد گریه میکردم خاک توسرم
خداروشکر میکنم که بچه سالم دارم ولی ولیییی بقران پیر شدمممم
نمیدونم همه بچه ها اینطوری هستن یا این خیلی منو اذیت میکنه مردممم بخدا باورتون نمیشه چقدر خستم هم روحی هم جسمی
تو اطرافم ندیدم اینطوری بخدا انقدر اروم هستن بچه هاشون حاضرم سه تا بچه اونجوری نگه دارم بخدا انقدر اذیت نداره
شما‌ها چکار میکنید خوشبحال اونایی که باحوصله ان من اعصابم نمیکشه دیگه‌
مامان 👶araz مامان 👶araz ۱۶ ماهگی
بازم شب شد و عذاب وجدان و هزار تا فکر و خیال...
پسرم یه مدته خیلییییی بد جیغ می‌کشه می‌دونم طبیعیه و تو این سن همشون این کار میکنن ولی من خر یه مدته خیلی عصبی شدم و نمیتونم خودمو کنترل کنم امشب خونه خواهر همسرم بودیم آراز انقد جیغ کشید که ما اصلا صدامون به هم نمی‌رسید یعنی انکار جیغ براش یه جور بازی شده نه که بگم گریه می‌کنه فقط جیغای بنفش منم یهو از کوره در رفتم و سرش داد زدم خدا منو بکشه با اون چشمای معصومش یجوری بغض کرد و به بقیه نگاه کرد اون لحظه خواستم بمیرم از دادی که سرش کشیدم بخدا نمیتونم خودمو کنترل کنم چیکار کنم چرا انقد زود از کوره در میرم آخه چه غلطی بکنم با این اعصاب لعنتیم هرکاری میکنم خودمو آروم کنم نفس عمیق میکشم هر کاری میکنم ولیییی تاثیری نداره روم الانم دارم از عذاب وجدان خفه میشم لعنت به من که انقد عصبی شدم
حاملگی خیلی سختی داشتم بعد اونم افسردگی بعد زایمان و یهو ام فتق پسرم پاره شد و عمل و هزار تا چیز دیگه از اونموقع به حدی اعصابم ضعیف شده که واقعا موندم از دست خودم چه کنم به نظرتون برم پیش مشاور تاثیری داره یا برم پیش روان پزشک؟؟؟؟