۱۴ پاسخ

ببخشید میپرسم عزیزم مامانت اینا نزدیکت نیستن؟ نی‌نی و بسپار بهشون و با پسرت برو خانه کودک یا پارک بعد موقع برگشتن خونه رو واسش جذاب کن با خوراکی یا هر وسیله بازی که دوست داره کم کم سعی کن تو کارای نی‌نی سهیمش کنی مثلا لباسشو بشورید یا هرچی دیگه

خیلی باهش حرف بزن بچه زرنگ براش بادلیل اینجور شرایتم اینجوری صبحت کن واقعن بچه حالا درک فهم دارن زرنگ پسرم من الان ۵سالش دام باهش حرف میزنم بتونم کنار بیاد با بعضی چیزا

من یادم نمیاد پسر اولم هیچوقت تو کوچه با بچه ها بازی کرده باشه الانم که 13سالشه نمیره

حق داری میبری با بچه های دیگه بازی کننن ، حق داری خودت وقت نداری باهاش بازی کنی ، با وجود نی نی خیلی سخته .... قبل اینکه بره بازی بهش بگو دو ساعت میتونی بازی کنی ، و ساعت رو نشون بده بگو وقتی عقربه کوچیکه اومد اینجا باید بیای خونه ، بگو اگر اینکار رو نکنی منم نمیتونم دوباره بفرستمت .... وقتی میخوای برش گردونی یه ربع زودتر برو و بهش بگو یه ربع مونده ، انتظار هم نداشته باش سر ساعت بیاد ، دوتا دقیقه زمان بده ده دقیقه اول تموم شد بگو ده دقیقه مونده ... اگه بچه های همسایه بزرگترن یه روز بدون پسرت برو خونه با اون بچه ها و مامانشون صحبت کن ، بگو کمکت کنن و بهش بگن اونها هم سر ساعت میرن خونه ، اونها به حرف مامانشون گوش میدن و دوست ندارن با کسی که به حرف مامانش گوش نمیده بازی کنن ..... اگه توان مالی داری روزی چند ساعت بفرست مهد ، خودم خیلی پشیمونم نفرستادم ، بچه توی جمع قوانین رو بهتر آموزش میبینه

بگو بچه های بی تربیت تو کوچه بازی میکنن خودت تو خونه سرگرمش کن

پسر من دوسال و نیمشه خمین وضعمونه البته الان کمتر شده چون با یچی دیگه گولش میزنیم ، مثلا از ابنبات خوشش میاد میایم خونه میگیم بریم خونه ببینیم ابنبات داریم یا باباش میخاد بره من تو اتاق سرگرمش میکنم باباش جیم میزنه😅

یا باید توی خونه کلی باهاش بازی کنی یا ببریش پارک و خانه بازی
حوصله ش سرمیره حق داره

وقتی بردیش یکم که بازی کرد مثلا یه ربع قبل از داخل اومدن بهش بگو یه کم دیگه که بازی کردی باید بریم داخل
هی چند بار تکرار کن که آمادگی داخل رفتنو داشته باشه نخوای یهو بلندش کنی

هر روز ی سبک جدید بازی درست کن نقاشی توپ بازی آب بازی سرگرمی کلی زیاذ

سرگرمش کن. یه بازی اختراع کن ک ذوق خونه رفتن داشته باشه. یا از پشت در سرویس بیاد اینور. چمیدونم والا😹

خونه واسش شیرین بشه

بهش توجه کن تو خونه باهاش بازی کن اسباب بازی مهیج تهیه کن

موقع سرکار رفتن شوهرت سرش گرم کن ب بازی

هر روز نبرش بیرون

سوال های مرتبط

مامان فراز 🫰🏻✨ مامان فراز 🫰🏻✨ روزهای ابتدایی تولد
از عصر میخواستم برم سرویس وقت نمیکردم الان رفتم سرویس خب بخاطر بخیه ها نمیتونم زود از سرویس بیام بیرون دیدم شوهرم داره بچه رو میخوابونه تقریبا خواب بود رفتم سرویس یهو دیدم شوهرم داره با صدای بلند صدام میزنه فکر کردم توهم زدم دیدم دوباره صدام زد با دو رفتم تو خونه دیدم بچم رو دستشه از سر تا پاشو رو پتو و تشکشو بالا اورده اینقدر زیاد که حتی از دماغش هم در اومده بود ، همین که رفتم با صدای بلند دعوام کرد گفتم خب چیکار کنم خودمم درد دارم داد زد گفت اگه درد داری و نمیتونی خب برو خونه مامانت بمون که یکی کنارت باشه بچه رو برداشتم اب زدم صورتشو شستم و گرفتمش تو بغلم تا اروم بشه بعد لباسشو عوض کنم و با گریه ش گریه کردم ، شوهرم اومد پیشم گفت چیه خب گفتم هیچی گفت خیلی ترسیدم تا حالا اینجوری ندیده بودمش و وایساد توضیح داد که چطوری بوده منم هیچی نگفتم فقط گریه میکردم ، بعدش رفتم سرویس نوار بهداشتی گذاشتم و اومدم دیدم گرفته تو بغلش داره خوابش میکنه رفتم ازش بگیرم گفت خب داره میخوابه دیگه گفتم میخوام بچمو بغل کنم خودم میخوابونم بعد دید من چقد ترسیدم بهم میخندید و شوخی میکرد
خیلی سخته بچه داری واقعا سخته ، هرچی هم بشه مقصر مادر میشه