۸ پاسخ

خواهرم اینقدر قسم قرآن نخور میدونیم که دروغ نمیگی
باهاش صحبت کن بگو که قرار نیست همراه بابات بری چند روز اذیت می کنه دیگه خوب میشه

عزیزم شما از گریه هاش میترسی
کمکی چیزی داری
چند شب پیشتون بمونه وقتی شوهرت میره الکی سرتو داد بکشه بگه نمیخوام ببرمش اذیت میکنه من کار دارم مشتری میاد و اینا
بگه بچه رو نمیتونی نگه داری
خب پسرت هم میشنوه تاثیر میگیره
بذار یک ساعت گریه کنه خودتون عادتش دادینودکتر چیه
بذار گریه کنه یکم که دیدی حالش مساعد شد بغلش کن مساعدتر شد بلندش کن بگردونش وسط خونه کم کم آروم میشه بذار رو پات بخوابه
بهش بگو دیدی بابات منو دعوام کرد
مگه جای بچه مغازه خیلی کار بدی میکنی

چند روز گریه کنه بعد مطمئن میشه که نه دیگه باباش نمیبره
وقتی هم یاد گرفت دلتون براش نسوزه که حالا بذار ببره
نه قبول نکن تو خونه بمونه عادت کنه

بنظر منم سفت وایسا
نزار بره
محکم بگیر وایسا
بابا بره پشتشد درو قفل کن. این از الان بخواد هی بره بعدا نمیتونی جلوی هیچیشو بگیری
گریه که کرد برو تلویزیونو روشن کن با صدای بلند بزار شبکه پویا یا جم. خودتم بشین با ذوق نگا کن
بگو وای اینو
اصنم بهش محل نده. خودش میاد
یا براش برچسب ستاره بگیر. هر وقت کع حرفتو گوش کرد یدونه بچسبون تو دفترش. بگو ستاره ها زیاد شد میبرمت یه روز مغازه

به نظرم به گریه هاش اعتنا نکنین بزار پدر بره و پسرتون گریه بکنه و خونه رو بذاره روی سرش بالاخره ساکت میشه و یکهفته ای جواب میده و عادت میکنه که نره و به ازای نرفتنش جایزه براش بخرید پارک ببرید و....

والا پسر منم اینجوری بود ولی باهاش حرف زدم بیشتر باهاش صمیمی شدم دیگه دنبال باش نمیره

برا منم اینجوره نه باصحبت درست میشه نه میتونستم کاری کنم اوناییم میگن از گریه هاش می‌ترسی ترس نیس من میدونم چی میکشی دیگه اعصابت یاری نمیکنه من بهش گفتم باهاش برو چون از گرما بدش میاد گفتم برو هوااینقد گرم میسوزی بعد آروم میشد گاهی هم می‌بردم بالکن آب بازی یا سرگرمش میکردم شوهرم یه جوری رد میشد کاهی خودمم باهاش گریه میکردم الان کمی بهتره ولی فقط میدونم من درک میکنم

وا بنظر دیگع خیلی منعطف بودین جلوش، یعنی چه، در خونه رو قفل کن و تمام،چند روز گریه مبکنه میفهمه حرف حرفه خودش نیس.چرا تا الان ادامه دادین
مغازه چی میره

دسشویی
ببیینه
دستش
روانی
اونقده با حرص ننوشتم

سوال های مرتبط

مامان آدرین مامان آدرین ۴ سالگی
مامانای گل کمک ازتون می‌خوام ببینم بچه‌های شما هم اینجورین پسر من خیلی حرف می‌زنه خیلی سوال میپرسه و خیلی بازی گوشی می‌کنه خیلی فضولی می‌کنه کلافم می‌کنه مثلاً یه کاری بهش میگم نکنه از قصد می‌کنه اذیت می‌کنه من حتی دکترم بردمش یک سال پیش اینا بود گفتش که بیش فعال حتی نیستش نمی‌دونم چیکار کنم از دستش کلافه‌ام شدم وعصبی شرایطم که فعلاً نمیشه مهد کودک نوشتش از یه طرف چند روزم مسافرت بودیم یه خونه خیلی بزرگ و حیاط دار بود حالا الان توی آپارتمان اومدیم خب می‌دونم یه علت بدقلق بودنش الان اینه،از لحاظ خورد و خوراکم خودم رعایت می‌کنم ولی خب پدربزرگ مادربزرگا یاحتی باباش کار خودشونو می‌کنن گوشی نمیدم بهش ولی باباش گوشی خیلی میده من واقعا نمی‌دونم چیکار کنم خیلی منو اذیت و عصبی می‌کنه لجبازیای علکس داره خصوصاً منو یه جاهایی عاجز میشم دو روز واقعاً از دستش کلافه بودم به نظرتون من چیکار کنم به جز اینکه بیرون ببرمش هرروز وبازی و اینا کنم باهاش دیگه نمی‌دونم چیکار کنم و اینکه مکمل بهش میدم موثره یا نه الان ماه سومش بود مکمل خودشو گیر نیاوردم مجبور شدم براش سانستول ایمونو بگیرم ولی حس می‌کنم سانستول بهش نمی‌سازه و خیلی شیطونش کرده و نمیتونه بشینه از امروز بهش ندادم شما یه راه حل دارین به من بگین من چیکار کنم؟