یه چیز عجیب بگم ؟ اینایی ک میگم همش حس درونی منه شاید اشتباه باشه ولی دوست داشتم باهاتون در میون بزارم ،من تک فرزندم،‌از وقتی پسرم بدنیا اومده حس میکنم مامانم به رابطه منو پسرم حسادت میکنه ,همش از دستم میگیره و میخواد بغلش کنه،کلا جای من داره مادری میکنه، من فقط نقش شیر دادن دارم😂 اونم امروز که خواب بودم ۲ وعده شیر خشک داده بهش😐😅 میگه خواستم تو راحت بخوابی،حالا من باهاش بحث نمی‌کنم خودمو میکشم کنار که بهم نپریم و بدترش نکنم.
شایدم اشتباه میکنم واقعا دوست داره من راحت باشم و میخواد یه باری از رو دوشم برداره،ولی من اذیت میشم حس خوبی نمیگیرم از کاراش،یا زیادی قربون صدقه رفتناش اذیتم میکنه،ولی چیزی نمیگم کلا حساس شدم.اما اونو حساسش نمیکنم
نمیدونم مشکل از منه؟ یا عادیه؟ یا واقعاً غیر عادیه ! من غیر عادیم یا رفتارای اون😬
همش میگه بزارش پیش من بزرگش میکنم😂 امروز اومدم خوابش کنم نذاشت،
روزای عجیبی دارم سپری میکنم

۲۴ پاسخ

عزیزم مغز بادوم از خود بادوم عزیزتره. نوه خیلی خیلی شیرینه اصلنم موضوع حسادت نیست محبت و احساس عشق و علاقه قلبیه. بچه شما نوه مادرتونه قطعا عاشق نوه شه. این افکارم شاید مال زایمان باشه و اصلا درست و منطقی نیست.

مامان من دقیق همینه، شاید هم بدتر
ولی خوب از روی دوست داستن هست و من از خدام هست مامانم دست کمکم هست و بچه.و بغل میکنه و میزاره من راحت شبا بخوابم

خوشبحالت والا چه حسادتی داری میکنی کاشکی مال مارو هم یکی بگیره لاقل ی ساعتی بخابیم عزیزم دستهاشو بوس کن . ک هواتو داره . بعدشم یکی بخاطر اینکه شما تک فرزندی یکی هم بخاطر اینکه ک نوه خیلی شیرینه

عزیرم نوه عزیز چ عیبی داره مادرت بهش محبت کنه اونم انگار بچه خودش الان جو مادری داری دوروز دیگ که خسته شدی التماس میکنی یکی بیا بگیرش یه ساعت برا خودت باشی😄

عزیز جان تو غیر عادی هستی.خودت میگی تک فرزندی .نوه هم ک عزیزترینه.پس مامانت الان عاشقانه دوسش داره بنظرم من ک مامانت حسودی نمیکنه تو حسودی میکنی ولی نکن بذار لذتشو ببره توام کیف کن .من الان حسرت اینو میکشم یکی بچمو نگه داره برام من دوساعت با خیال راحت بخوابم.۳ماه خواب بچشمم حرامه

عزیزم شما حساس شدین مگه نمیدونی مغز بادوم از خود بادوم شیرین تر هست واینکه صددرصد میخواد شما راحت باشین

بخاطر زایمانه حساس شدی ،قدر این نعمت رو بدون خیلیا اینجا هیشکی رو ندارن کمک حالشون باشع و اذیتن ،ولی تو راحت میخوابی و کمکی داری،همیشه میکن مغز گردو خوشمزه تر از پوست گردوعه،یعنی نوه خییییلی عزیزتر از بچته،ب چشم خوب ب این موضوع نگاه کن منم قراره بعد زایمان بچمو ب مادرشوهرم بدم کمکیم باشه بجاش هم ب کارم برسم هم ب خودم چون دوس ندارم یه مامان بیریخت و شلخته باشم

خوش ب سعادتت که مامانت اینطوری مهربونه
شمام حساسی عزیزم الان وضعیت هیچ کدوممون عادی نیس
باز خوبه که تو گیرو دادی ب مادرت...
من چون از اول پیش شوهرم بودم
و شوهرم رو مخم بود .. با اون همش درگیرم و بحث و دعوا میکنم ...
حالا با مامان هرچقدرم دعوا بحث بشه یه دیقه بعدش همه چی یادتون رفته
در کل همش بخاطر هورموناس💚

نه اصلا حساس نشو نوه همیشه عزیزه بخدا بابام بهم زنگ میزنه میگه تو نیلارو بفرست خونه ما خودتو شوهرتم نیومدین مهم نیست چون شهرستان هستن مامانم اینا وقتی زنگ میزنن به دخترم هزارتا قربون صدقش میرن نازش میکنن من تاحالا انقد قربون صدقم نرفتن😂حساس نشو نوه خیلی عزیز چون خودت تک فرزندی حس نکردی من مجرد ک بودم خواهرام لحظه شماری میکردم که بیان خونمون نه برا خودشون بخاطر بچه هاشون😂😂😂

وای دختر کاش یکی برا من اینجور بود
ن حسادت نیست دوسش داره چون بچه خودشم دختر بوده بچه شما پسر انگار ی تجربه جدیده براش برو صد هزار بار خدا رو شکر کن بخدا ما از پا افتادیم اطرافمونم کسیم حوصله بچه داری نداره یروزا میشینم گریه میکنم ک خستم و هیشکی نییت بچه امو بداره
دختر خواهرم بچه اشو خواهرم بزرگ کرده ب خواهر و دامادمون میگه مامان بابا ، دختر خواهرم دیده چ راحته میگه میخام بعدی رم بیارم راحت شم
اونوقت میگم اخریمه
اگه مزایا شو در نظر بگیری می ی دست مامانتم میبوسی

عزیزم میدونی همه مادرا وقتی نوه دار میشن اینجوری میشه .نوه واقعا فرق داره حساس نشو بنظرم .من اتفاق وقتی مادرم قربون صدقه دخترم میره خوشحال میشم که ازته دل دوستش دارن

آخیهههه ...کارش نداشته باش فقط بدون خیلی خوش شانسی ک اینقدر هواتو داره ، بازم خداروشکر ک مامان خودته

ن عزیزم ما ۴ تا دختریم
بچه اوله منم ک دختر بود دنیا اومد همین بودن الان ۲ سالشه مامانم میگ یکم بزرگ‌شه شباهم نگهش میدارم اینجا پیش خودم میمونه🥲

خیلی خوبه ک عزیزم میخواد تو راحت باشی و استراحت کنی استفاده کن از این روزات
منم وقتی میرم خونه مامانم بچم همش دست مامانم و داداشمه بیشتر ولی مامانم
همش قربون صدقش میره بوسش می‌کنه بغلش می‌کنه جاشو عوض می‌کنه لباساشو عوض می‌کنه منم میگیرم می‌خوابم چون خیلی بدنم ضعیف شده
فقط برا چند دقیقه شیر دادن بیدار میشم و بیشتر مواقع شیرمو نمیخوره شیر خشک درست میکنم مامانم میگیره ازم میده به بچم و میگه تو استراحت کن و بخواب
اصلا حساس نشو همین حرفا. رو به منم میگن شاید به خیلیا بگن ولی اصلا نمیبرن و نمیتونن بزرگش

منم پدرمادرم نوه اولشونه دخترم
و همینقدر که میگی محبت میکنن
میگن بزرگتر بشه همش نگهش میداریم پیش خودمون
بنظر من تو حساس شدی و اونا از دوست داشتنه رفتارشون

اوایل منم سختم بود از این رفتار
الان لذت میبرم😂❤️
من مامانم به پسرم میگه خودم مامانتم
از محبتشونه
اون بچه ها رو دوس دارن چون بچه های ماهستن
خداروشکر که مامانت کنارته
کم کم خودت همه چیو دست میگیری نگران نباش قشنگم

نه عزیزم شما حساس شدین
اون مادربزرگ شده نوه خیلی براشون عزیزه ،اولشه یکم تحمل کن عادی میشه برای دوتاتون

دقیقا مادر منم همچین میکنه منم حس تورو میگیرم ناراحت میشم اما باز میگم بجای دستت دردنکنه خوب از ذوقش همچین میکنه سعی کن فکرای منفی از خودت دورش کنی یه مدته کم کم عادی میشه نوه خیلی عزیز و شیرین

نه بابا مادر من ۷ تا بچه داره ۱۲ تا نوه ولی ۲۴ ساعته دخترم بغل میکرد قربونش میرفت عاشق اینه بغلش کنه حمومش کنه

ببین مامان منم همینه باور کن ولی من ناراحت نمیشم چون نوه از بچه عزیزتره یعنی مامانم علناً گفت که از همه براش عزیزتره بچه ی من

فک کنم تو چون کلا تک فرزند بودی بجز تو ب کسی دیگه ایی خانوادت خوب رفتتار نمیکردن قربون صدق میرفتن الان حسودت میشه😂😂😂
نه رفیق شوخی کردم بخدا از خداتم باشه دست تنها نیستی بچه داری واقعا سخته من دوتا بچه هامو تنهایی بزرگ کردم
نوع واقعا خیلی شرینه ولی شاید مادرت درکت میکنه کمکت میکنه ک اذیت نشی

❤️❤️❤️

مامان من که سینه خودشو گذاشت دهنش چی بگم میگه میخام امتحان کنم ببینم میخوره یان اما من خیلی ناراحت شدم

کاشکی مادر من اینطور بود

سوال های مرتبط