۸ پاسخ

عزیزم این طبیعیه که مادر هم خسته و عصبی بشه .. همه مادرا همین هستن و هرکسی که بگه من هیچوقت سر بچم داد نزدم یا دعواش نکردم یا دروغ میگه یا بچه خیلی خیلی آرومی داره .. پس خودتو سرزنش نکن تو حق داری که عصبی بشی.. فقط سعی کن صبرتو بالاتر ببری

حق داری مادری گناه نکردی که که گاهی خسته میشی و کم میاری ماهم همینیم همه مادرا همینن مخصوصا اگه کمکی نداشته باشی💕

همه مادرا همینم کلافه میشیم آخرش عذاب وجدان راحت نمیزاره ادمو همه اینا از اینکه تنهاییم و کمکی نداریم

بنظرم زیاد وابسته و درگیر خودتون شدن
پسر من هروقت خوابشمیاد شیشه شیر و پتوشو برمیداره میره سر تختش میخوابه
هروقتم شیر بخواد قوطی شیر و شیشه شیرشو میاره که براش شیر درست کنم
شیطونی داره و باهاشم خیلی بازی میکنم ولی زیاد نمیچسبم بهش شماهم وابستگیشونو کم کنید

وای منم اخر شبا باتریم تموم میشه رسما روانی میشم 😶بعضی وقتا کلا از همون صبح خیلی عصبیم خوب خیلی سخته بچه داری واقعا سخته ولی بازم خداروشکر بخاطر وجودشون دلگرمیه زندگیمونن🥲

من الان که نوشته هاتو خوندم گریه کردم منم واقعا دیگه خسته شدم همش بهونه میگیره همش گریه می‌کنه روزی چند بار به خودم میگم خدایا منو بکش راحت بشم 😭

همه ی این بهونه گیری هاش واسه اینه که خوابش میاد بهونه میگیره،قلقش رو پیدا کن ،که چطور زودتر میخوابه
دختر منم موقع خواب خیلی بهونه میگیره

ای جانم بچه همنیمه
انشاالله بزرگ میشه .
دلت تنگ میشه برای بچع گی هاش

سوال های مرتبط

مامان دل سا🐣 مامان دل سا🐣 ۱۷ ماهگی
مامان دخترکم مامان دخترکم ۱۷ ماهگی
دخترم جدیدا خیلی اخلاقش با باباش بد شده، ما برناممون اینجوریه که صبح ها باباش زودتر میره سرکار، من دخترم رو شیر میدم اماده میکنم میبرم مهد بعدش میرم سرکار خودم، عصرا باباش ‌زودتر میاد اون میره دنبالش، حدودا یک ساعت ، یک ساعت و نیم باهاشه، باهاش بازی میکنه غذاش رو میده تا من بیام بعدم ، یه ساعتی سه تایی باهمیم بازی میکنیم باهم حمامش میکنیم بعدا میخوابونیمش.. یعنی کل روزای هفته به جز اخر هفته ها همینه برناممون
واقعا هم هر دو با هم مشارکت داریم و باباشم خیلی واسش وقت میزاره باهاش بازی میکنه ‌‌دوسش داره، مثلا خیلی روزا میره دنبالش مهد، مستقیم میبردش پارک ، تو خونه هم میان همینطور کلی باهاش بازی میکنه ولی دخترم جدیدا خیلی اخلاقش با باباش بد شده، خیلی ازش دوری میکنه، مخصوصا من که هستم همش فقط میاد سمت من و میخواد تو بغل من باشه و حتی روش رو‌ از باباش برمیگردونه.. یا مثلا تو بغل باباش گریه میکنه شدید که بیاد تو بغل من.. یا مثلا میخواست کف پاش کنیم هر چی باباش میگفت بیا من پات کنم گریه میکرد افتاده بود دنبال من که فقط من پاش کنم کفشاش رو..
طفلی شوهرم خیلی ناراحت میشه، قشنگ میبینم دلش میشکنه، از یه طرف دخترم اینجوری گریه میکنه دلم نمیاد بغلش نکنم، از طرف دیگه احساس میکنم شوهرم ناراحت میشه فکر میکنه تقصیر منه و من خوشم میاد که بچه بیشتر میاد سمت من.. در صورتیکه واقعا اینجوری نیست و من همش به دختر میگم برو بابا رو بغل کن، بابا رو بوس کن حتی خودم هی جلوش بوسش میکنم که ببینه یاد بگیره ولی خیلی بی محلی میکنه به باباش..
به نظر شما علتش چیه؟ اصلا طبیعیه این رفتارش؟