۴ پاسخ

دقیقا خیلی زود گذشت

واقعا خیلی زود میگذره
ایشالا تو همه مراحل زندگیش موفق باشه گل پسر
خواهر گذاشتی روز تولد من اقدام کردی؟😄
منم روز تولد همسرم آرنیک و از شیر گرفتم😄
روز مادر امسال هم از پوشک گرفتم
دقیقا روز تولد باباشم فهمیدم تو دلمه و باباشو سوپرایز کردم
کلا مناسبتی بود🤭🤭

وااای یادمه تاپیک گذاشته بودی میخام از شیر بگیرم و اینا
چقدر زود گذشت
دقت کردی این عمر ماس که داره الکی به مرور از بین میره .یه وقت چشمامون رو باز میکنیم میبینم این پسری که الان داریم در مورد پروسه پوشکش می‌گیم میخاد داماد بشه و به فکر لباس دامادی و مادر دامادی خودمونیم
هی روزگااار
انشالله برسه اون روز رو با چشمای خودمون ببینیم🤲

من در پروسه سخت پوشک گیری هستم و کم اوردم دیگه دارم میرم سمت پوشک 😕

سوال های مرتبط

مامان آقا مسیحا مامان آقا مسیحا ۳ سالگی
پسرم مرا ببخش به اندازه همه اخم هایی که کردم
، همه لبخند هایی که نزدم
.تو نیامدی که اینها را ببینی
 تو دعوت شدی به دنیایی که قرار بود فقط لبخند و نوازش باشد
 بی هیچ اخم تلخی.
آه پسرم دل کوچک و معصومت که فاصله خنده و گریه را یک نفس میکند
از خستگی چه میداند از تنهایی چه میداند از ترس از غم چه میداند
،قرار نبوده تو بدانی تو ببینی
.پسرم من قرار بود برای تو یک مادر همیشه شاد باشم تا فقط بخندی
 قرار بود شیرین باشم چون تلخی با مذاق کودکانه تو سازگاری ندارد
،قرار بود خسته نشوم و تنهایی را تاب بیاورم
فراموش کنم و از یاد ببرم که فراموش کرده ام تا شیرین بمانم
.قول و قرارهایم یادم رفت دست کم گاهی فراموش کردم.
من شایسته تو نبودم
این روزها مدام به ذهنم میرسد و در ذهنم تکرار میشود پسرم مادر خوبی ندارد.
تمام آرزوی من برای تو یک شادی بی دلیل و بی انتهاست
بزرگ که شوی میفهمی یک شادی بی دلیل و بی انتها یعنی چه.
مادرت را ببخش و یادت باشد من حاضرم جانم را برایت بدهم و این یک لاف بیهوده نیست
این را گفتم تا بدانی تا چه اندازه در دنیای من برایم عزیز و مهم هستی
مسیحای من ، مادرت رو ببخش
مامان جوجه مامان جوجه ۳ سالگی
سلام مادرهای عزیز
یک سوال دارم از خدمتتون
بطور کلی چه جوری باید بچه رو از پوشک گرفت ؟
من کوچک‌ترین تجربه ای در این زمینه ندارم و اصلا نمی‌دونم که باید چیکار کنم ؟
سن پسر منو از مشخصات پروفایل می‌بینید دیگه
از کجا باید بفهمم الان آمادگیشو داره یا نداره؟
یک بار فقط هفته پیش بیرون بودم ، پی‌پی کرد ، پوشک همراهم نبود ، به ناچار بعد از شستنش مجبور شدم بازش بذارم
هزار بار تاکید کردم جیش داشتی بگو ، بگو ، بگو .....
اونم همش می‌گفت باشه !
یهویی دیدم جیش کرد توی شلوارش
توی خونه هم روزی هزار دفعه میگم پی‌پی داشتی به مامان بگو که با هم بریم دستشویی
میگه باشه
از آخرم میره توی پوشک کارشو میکنه
با خودم میگم شاید عضلات لگنی بچه هنوز آمادگیشو نداره
شاید به اصطلاح قدیمی‌ترها کمرش هنوز سفت نشده بتونه خودشو کنترل کنه بچم
واقعا نمیتونم بفهمم
به نظرم سخت ترین کار همین از پوشک گرفتن هست
چه جوری باید قانعش کنم با من همکاری کنه؟
در این زمینه کاملا بی‌تجربه هستم