۱۱ پاسخ

وای دقیقا پسر منم اینجوریه پسر من میگه کل لباس تو در بیار

امروز که انقدر عصبانی شدم که الان ای دارم گریه میکنم بخدااااا دیگه صبری نمونده

الانم خیلی خوبن که😍
دارن دنیا رو کشف میکنن
همه چیز براشون جالبه
حرف میزنن کم کم

همه ی کارایی که گفتی رو دختر منم تک به تک انجام میده از صبح که بیدار میشم همش دعا میکنم شب بشه 🤣

من الانشو به قبل ترجیح میدم
واقعا توی یک سال اول زندگیش جهنمو به چشم دیدم
الان راه میره، شیطون شده، کارای خطرناک میکنه ولی من کاملا راضیم
از هرچی نوزاد چندماهه متنفرم
هربچه ای میبینم یاد اون روزای خودم میوفتم و فوری دور میشم

دقیقا همینه دخترمن ک گفتی 🤣مخصوصا جوجو

دخترمنم خیلی وابسته ست دستشویی میرم دنبالم میاد گریه میکنه جایی میرم میره بازی میکنه باز میاد بغلم میشینه دوباره میره ی وقتایی نمازخوندنی آویزون من میشه بغلش میکنم باهم نماز میخونیم
الان ۲۰ روز شده هیچی نمیخوره فقط شیر بزور و بازی شاید تو روز ۲تا لقمه اندازه ناخن

ن بابا الانش برام خیلی قابل تحمل تره تا نوزادیش با اینکه فوق شیطونه

پسر من حتی یک ثانیه نمبیشینه غذا بدم بزرگترین مشکل زندگیم اینه از صبح تا شب بجز شیر و موز و دو قاشق فرنی چیزی نمی‌خوره ن سوپ ن برنجی ن هیچی دیگ

بخدا دویال دیگه میگه کاش این روزا تموم‌نمیشد مثل دوران کولییک
بخدا بچه ها همونطور که بزرگتر میشن بقول مامانم مشکلات و چالشاشون بیشتر میشه

آخه چراااااا گناهمون چی بوددددد من دیگه صبرم سراومده دستام اونقدر دردمیکنه ازبس تو بغلمه😭😭

سوال های مرتبط