۷ پاسخ

بزار باباش باهاش صحبت کنه. وقتی میخواد بهش خبر برسونه نباید بزاره که حرفشو بزنه و یادآوری کنه که کار بدیه

وقتی داره برا باباش تعریف میکنه
باید باباش بگه این کار درستی نیست عزیزم

اگه دوبارباباش بگه خوشم نمیاد بگی اونم‌نمیگه شایدشوهرت با اشتیاق گوش میده اونم دوست داره

اگه واکنش نشون ندی میبینه بی اهمیتی و دیگه خبر نمیرسونه

از باباش ب تو هم خبر میاره؟

شما باید باباش رو درست کنی که به حرف بچه گوش نکنه و بگه من نمی‌خوام بشنوم و کار درستی نیست 😅

عزیزم پسر من بدتره پسره تو ب باباش میگه پسره من ب همه میگه منم هرکاری کردم نمیدونم چرا حرف گوش نمیده جرعت نمیکنم جلوش حرف بزنم

سوال های مرتبط

مامان گل پسر و تودلی مامان گل پسر و تودلی ۵ سالگی
خانما تورو خدا کمکم کنید پسر من شبا تو اتاق خودش می‌خوابه خیلی وقته ، هیچ وقتم مشکلی نداشته ، شبا ساعت ده و نیم میبرمس تو اتاقش براش قصه و لالایی میگم بوسش میکنم و با هم حرف می‌زنیم ، دیگه ساعت یازده خواب بود ،بعذس دیگه من میومدم تو اتاقم ، خودش هم میدونین که وقتی خاوبس می‌بره من میام تو اتاقم و هیچ مشکلی نداشت ، الان سه چهار شبه نمی‌دونم چش شده همین کارارو براش میکنم اما میگه خوابم نمی‌بره ،بلند میشه گریه می‌کنه میگه خوابم نمی‌بره بیام تو اتاق شما ، دو شب بردمش تو سالن با هم جا انداختیم خوابیدیم ولی دیدم اینجوری نمیشه ، باباشم باهاش صحبت کرد که باید مثل همیشه هر کسی تو تخت خودش بخوابه ، اونم قبول کرد اما دوباره شب که شد ماجرا شروع شد ، الان دو ساعت آوردمش تو تختش ،هر از چند دقیقه یه بار بلند میشه میشینه میگه من اگر بخوابم تو نری ها ، تو بمون ، مشکلم اینه اگر هم بگم باشه دو باره ساعت سه صبح بیدار میشه با گریه میگه کجایی ، منم از بس نشستم پایین تختش خسته شدم خودمم خوابم میاد عصبانی شدم خیلی دعواش کردم گفتم می‌خوام برم تو اتاق خودم اونم خیلی گریه کرد ولی مجبور شد قبول کرد ،حالا هم فکر کنم خوابیده ، ولی خیلی نگرانشم ، نمی‌دونم چش شده ؟اصلا اینطوری نبود