نمیخام ناشکری کنم خداروهزاران مرتبه شکر که خودم شیر دارم ولی بعضی وقتا به شدت پشیمون میشم ومیگم بهترین کارو اونایی کردن که شیرخشک دادن به بچه هاشون.
به نظرم سلامت مادر ازهرررچیزی توی اولویته چون مادر باید قوت داشته باشه پرانرژی باشه وسلامت جسمی داشته باشه تابتونه ازبچش خوب نگه داری کنه.ولی من بدنم ضعیف شده زود خسته میشم زود عصبی میشم ازقبل دلم نازک بود دل نازک ترم شدم .
همسرم میگه چرااینجور شدی بخاطر هرحرفی ناراحت میسی ولی دست خودم نیست حس میکنم دارم افسرده میشم🥱
شبا خواب ندارم روزاهم همینطور.ازدیشب تا الان ۴ساعت خوابیدم
گردنم درد میکنه دستام درد میکنه کمرم داغون شده.پاهام جون نداره که روشون بایستم.ازاین طرفم باید وظایف همسر بودن رو به جا بیاریم
دلم میخواد حداقل فقط صبح ها این پسرم تا ۱۳ ظهر بخوابه که منم بخوابم جز همسرم کسی ازبچم نگه داری نمیکنه که اونم خستع تر ازمن میشه وفرصت پیدامیکنه میخوابه ولی من میمونم با بیخوابیام خستم...واقعا مادر بودن خیلی سخت تر اون چیزی بود که فکرشو میکردم
من میتونستم یک روز گشنگی بکشم ولی بخوابی امونمو بریده🥲
واقعا خدا قوت به همه

۱۹ پاسخ

باورت نمیشه یعنی انگار خودم اینارو نوشتم
از خستگی نشستم گریه میکنم دیگه تحملم کم شده

به شدت باهات موافقم حس میکنم با بچه آوردن تنها کسی که داغون میشه و کسی اونجور که باید ازش قدر دان نیست مادره

عزیزمم🥹🥹بخدا وضع منم مثل خودته من که شهر غریب هستم هیچکسو ندارم بعضی وقتا خونه بهم ریخته سینک پر ظرف لباسا نشسته غذا درست نکرده چکار کنیم؟ مگه چندتا دست داریم که بخوایم این همه کار کنیم؟
اگه منم بچم ساکت بود می‌نشست با وسایلش بازی می‌کرد چرا به همه کارام می‌رسیدم ولی باید مدام بغل بشه حتی نمیتونم یه دستشویی برم
فقط از خدا میخوام کمکم کنه

شما ک شیر خودت و میدی حتما حتما باید تغذیه ت درست باشه یعنی هر روز ویتامین، پروتئین، کربوهیدرات، آهن و مواد معدنی به اندازه کافی دریافت کنی، عسل و شیره انگور و مغزها رو هم بخور چون خدایی نکرده بعدا ممکنه دچار پوکی استخوان، ریزش مو، پوسیدگی دندان، آرتروز و مشکلات دیگه بشه حتما هر روز پیاده روی هم برو، بچه ت که بزرگه دیگه خواب شبش تنظیم نشده؟دختر من ۹ شب میخوابه تا ۷ صب

اخی الهی بگردم
خب شبارو بهش شیر خب بده یه تایمایی رو بتونی استراحت کنی بدنت کم میاره اینجوری

عزیزم نمیتونی شیر خشک بده یا حداقل کمکی بده من تا ۶ ماه شیر خودمو دادم بشدت رفلاکس داشت شبا نمیخوابید بالا می‌آورد خودمم ضعیف شده بودم دائم پریود بودم در ماه ۲ بار پریود میشدم دائم سرما خورده بودم دیگه شیر خشکی کردم

ینی من با دست خودم اینکارو کردم دخترم روزای اول ک زردی داشت باید تند تند شیر میخورد منم شیرم کم بود قشنگ شیشه میگرف بعد ک زردیش رفت دیگ ندادم و خسته شدم از شیردهی گفتم بزا شیرخشک بدم دیگ شیشه نگرفت ک نکرفت الان بیچارم همه جا پیرهنم بالاس درحال شیر دادن یه لباس خوب میپوشم بریم مهمونی زرتی شیر میاد خیسش میکنه میرینه توش
کی شیرخشکیا ازین داستانا دارن
فقط غمشون اینه ک چرا باید دوتا فلاکس همرامون باشه
اون اوایل ک هرچی میخوردم نفخ میکرد اصن یه وضعیتی

عزیزم خدا بهت قوت بده و کمکت کنه .... در کنار شیر خودت میتونی کمکی بدی .
شیر خشک هم دادسرای خودش رو داره ....مثلا من همیشه نگرانم نکنه برن دارو خونه بگه این مدل شیر خشک که میخواین رو نداریم 🥺 میری جایی باید شیشه.شیرخشک .آب سرد گرم باخودت داشته باشی . یا جایی آب نیست نیست میمونی چه طوری شیشه رو بشوری. مثلا چند روز پیش رفتم شنوایی سنجی خانم دکتر گفتن شیر خودت رو بده بزار آروم باشه تا من کارام رو بکنم خوب مجبور شدم پستونک بدم . بچه از خواب پا میشه همین الان شیر میخواد باید بلند شی آب سرد گرم کنی شير خشک بریزی هم بزنی بچه هم همین جوری گریه 🤦‍♀️. شیر مادر همیشه دماش یکسانه و شیر خشک ممکنه یه بار باشه یکم سرد باشه طفلی مجبوره بخوره 🥺
بماند چقدر هم میگن شیر خودتو نمیدی چرا نمیدی شیر خشک خوب نیست اااا ....
من خیلی دوست داشتم شیر خودم رو بخوره ولی از همون اول کم بود دکتر شیر خشک تجویز کرد تا ۳ ماه خورد بعد هم وا کرد .الان هر مامانی رو میبینم شیر خودش رو میده خیلی دوست دارم و تشویق میکنم .
این هارو گفتم فک نکنی شیر خشک بدی خیالت راحت تر میشه .درسته از نظر جسمی سالمی ولی ممکنه عذاب وجدان داشته باشی که شیر خودم رو چرا ندادم یا نخورد وکلی نگرانی های دیگه ....

عزیزم همیشه خرما و بادام و شیرموز آماده داشته باش تو یخچال. من قبلاً ضعف میکردم الان فقط با اینا سرپام شاید باورت نشه 🥲🥲

منم شیر خودم و میدم الان واقعا حس میکنم دکتر اعصاب لازمم
هر فرصتی پیدا کردی بیرون برو عزیزم خیلی تو حال ادم تاثیر داره
بعدم از مامانت کمک بگیر تو برو بمون یا اونو بگو بیاد بمونه ی ذرم بنداز گردنشون بگو منم نیاز به استراحت دارم باید کمکم کنید
من خودم زنگ میزنم مامانم بیاد کارام و بکنه بعضی وقتا واقعا نمیرسم

منم امشب از خستگی زیاد رفتم تو حموم نشستم گریه کردم

منم شیر خودمو میدم دقیقا خیلی عصبی شدم
همش دلم میخاد جیغ بکشم
دلم میخاد برم پیش دکتر اعصاب
خیلیی لاغرر شدم
واقعا خیلی سخته مادر شدن
دیگه آدم فکر خودش نیس همش به بچه فکر میکنی🥲💜

خیلی سخته گلم تقریبا اینجا همه شرایط مشابه داریم درکت میکنم😢

بی خوابی از گرسنه بودن سختتره🥲
منم ریزش موی شدید گرفته بودم به حدی که رفتم بانک کارمند بانک گفت حتما واکسن کرونا زدی اینجوری ریزش گرفتی😐همسرمم گفت شیرتو قطع کن، اما خودم دلم نشد، خیلی تلاش کردم نگرفت که نگرفت، الان موهام دوباره دراومدن، من تالاسمی مینور دارم، همینجوریشم از رمق افتادم چه برسه به اینکه دوسال شیرخودمو بدم به بچه، چهارماه دادم داغون شدم، اما بازم میگم کاش بدنم کشش داشت و بچه هام شیر خودمو میخوردند🥲
ولی باهمه ی اینها چیزی بهترازسلامتی مادر نیست♥️چه جسمی چه روحی🥺
شیر دادن به بچه به درد اونایی میخوره که بی خیالن، خوب به خودشون میرسن، کمکی دارن....
اگه میگیره لااقل شبها بهش شیرخشک بده♥️

سلام عزیزم
اگ ب خودت برسی این حرفو نمیزنی
والا من کنحد و کردو آسیاب کردم
سویق سنجد میخورم پسته میخورم ولی خداروشکر کم نیاوردم
دو شب من چهارساعت خوابیده بودم ولی والا خسته نبودم

عزیزم یه چیزی بهت بگم درسته که بدنت ضعیف میشه اما شیرخشک دردسراش زیاد تره نیمه شب باید بلند بشی شیر درست کنی الان حداقل خوابیدنی سینتا میزاری دهنش میخوره و میخابید باهم کم کم بزرگتر که بشه خیلی بهتره و راحتتری تا شیر خشک.... منم مثلللله توام وقتی دراز میکشم بخابم تا از استخون درد نمیتونم بخابم اما نگران نباش خدا هم قوت به ما میده هم روزی بچمونا تو وجودمون قرارمیده..... خرما بخر بچین تو بشقاب و روش ارده بریز و با شیر یا چایی بخور

خدا بهت کمک کنه قوت بده بهت که حال دلت خوب بشه و خستگیت در بره
اما خدارو واقعا روزی چند بار شکر کن که شیر خودتو میدی
من به خاطر این موضوع روزی یه ساعت گریه میکنم که نمیتونم شیر بدم

خدا قوت بانو جان

من رفتم بچم شیر ندم سالم باشم افتادم پام شکست داغون دوتا پلاتین خورد الکی الکی
الان بچم شیر خشک میخوره خودمم گوشه خونه افتادم 😔

سوال های مرتبط

مامان نیاراد مامان نیاراد ۷ ماهگی
#چالش های شیردهی مادرانه
الان تقریبا یک هفته ای میشه که پسرم دیگه شیرخودمو نمیخوره یهویی پسش زد و بشدت کم شد شیرم تا ۳ روز افسرده بودم همش گریه میکردم توی خودم بودم هرچه شوهرم صحبت می‌کرد باهام فایده نداشت اطرافیان فکر میکردن خودمو شوهرم مشکل داریم چندنفر اومدن بقولی میانجی گری کنن ولی هرچه میگفت بحثی نکردم بخاطر حالم باور نمیکردن اما کم کم باخودم کنار اومدم میبینم پسرم حالش بهتره باشیر خشک خوابش تنظیم شده دیگه شبا بیدار نمیشه واسه شیر ادرار و مدفوعش بیشتر شده سرحال تره و شاد تر و حتی خودمم حالم بهتر شده قبلا بخاطر شیردهی اصلا جایی نمی‌رفتم چون میگفتم ممکنه توی موقعیتی باشم که نتونم جادرجا شیر بدم پسرم ولی الان حتی برای ۲ تا۳ ساعت خودمو پسرم میریم بیرون و من ترس اینو ندارم که بچم از گرسنگی گریه کنه ‌
اوایلش خیلی عذاب وجدان داشتم ولی الان نه خیلی خیلی کمتر شده گاهی بهش فکر میکنم ولی دیگه اونقد خودمو اذیت نمیکنم دوستای گهواره ایم خیلی بهم کمک کردن و کنارم بودن ممنون از همتون و فهمیدم مادر بودن به شیر دادن به محبت کردن و شاد بودن مادر و فرزند هست گفتم شاید تجربه ای باشم برای بقیه مادرا که حال خوب بچتون از همه چی مهمتره
بچه ها بالاخره بزرگ میشن و یادشون نمیاد که باشیر خشک بزرگ شدن یا شیر مادر ولی اینکه مادرشون چطوری توی تک تک مراحل زندگیشون کنارشون بودن رو حتما یادشون میمونه
ازخدامیخوام خودش حافظ همه ی کوچولو ها باشه