۴ پاسخ

حق داری واقعا این جور مواقع آدم کلافه میشه

وای از ته دل درک ت می کنم می دونم چی می گی

به روز اینا قشنگترین خاطراتمون میشن
روزی ک سر خونه زندگی خودشونن و بچهای خودشون رو بزرگ میکنن🥹🥹❤️

وای عزیزم
خدا به هممون کمک کنه و قوت بده
بچه هامون رو هم در پناه خودش حفظ کنه

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۷ ماهگی
سلام. میخواستم یه درد ودلی کنم،منم مثه خیلی از مامانای دیگه دوست داشتم برای بچم بیشتر وقت بذارم باهاش بیشتر سروکله بزنم براش مادر پر انرژی باشم بهش برسم هر دفعه میخوابه به صورتش نگاه میکنم دلم براش کباب میشه میخوام خودمو تیکه پاره کنم یا هروقت گریه میکنه تو دلم میگم بمیرم تو اینجوری گریه نکنی ،یا دیشب شوهرم میگفت تو که خوشحال باشی زندگی خوبه انقدر دلم براش سوخت که نهایت نداشت میبینم اون آدم قبل براش نیستم بلاتکلیفم با خودم دلم برای همه میسوزه خانوادم شوهرم بچم ولی درمونده شدم که چه راهی باید برم یکی میگه قرص نخورین برا افسردگی یکی میگه بخورین یکی میگه روانشناس خوب نیس موندم برای حال خوبم برای اینکه بشم اون آدم قبل باید چیکارکنم روانشناس میگه تجسم مثبت کن وقتی هر دقیقه یه فکر منفی به سرم میزنه در حد مرگ اضطراب میگیرم چیکارکنم قلبم داره از جا برای عزیزای زندگیم کنده میشه و راه نجات رو پیدا نمیکنم یعنی نمیدونم راهی که میرم درسته یا نه روانشناسه که میگه نیاز به دارو نیس اگر باشه خودم ارجاع میدم
مامان یزدان👶💙 مامان یزدان👶💙 ۶ ماهگی
نمیخام ناشکری کنم خداروهزاران مرتبه شکر که خودم شیر دارم ولی بعضی وقتا به شدت پشیمون میشم ومیگم بهترین کارو اونایی کردن که شیرخشک دادن به بچه هاشون.
به نظرم سلامت مادر ازهرررچیزی توی اولویته چون مادر باید قوت داشته باشه پرانرژی باشه وسلامت جسمی داشته باشه تابتونه ازبچش خوب نگه داری کنه.ولی من بدنم ضعیف شده زود خسته میشم زود عصبی میشم ازقبل دلم نازک بود دل نازک ترم شدم .
همسرم میگه چرااینجور شدی بخاطر هرحرفی ناراحت میسی ولی دست خودم نیست حس میکنم دارم افسرده میشم🥱
شبا خواب ندارم روزاهم همینطور.ازدیشب تا الان ۴ساعت خوابیدم
گردنم درد میکنه دستام درد میکنه کمرم داغون شده.پاهام جون نداره که روشون بایستم.ازاین طرفم باید وظایف همسر بودن رو به جا بیاریم
دلم میخواد حداقل فقط صبح ها این پسرم تا ۱۳ ظهر بخوابه که منم بخوابم جز همسرم کسی ازبچم نگه داری نمیکنه که اونم خستع تر ازمن میشه وفرصت پیدامیکنه میخوابه ولی من میمونم با بیخوابیام خستم...واقعا مادر بودن خیلی سخت تر اون چیزی بود که فکرشو میکردم
من میتونستم یک روز گشنگی بکشم ولی بخوابی امونمو بریده🥲
واقعا خدا قوت به همه
مامان کوروش مامان کوروش ۸ ماهگی
امروز از اون روزا بود که فقط و فقط یه مادر بودم
از صبح که بیدار شدم داشتم مادری میکردم تا همین الان
ناهار چیزی نپختم و ی چیزی سرهم کردم خوردم
آشپزخونه با همون ظرفای کثیفش موند
خونه به هم ریختس و کلی جغجغه و عروسک و وسایل پسرم کف خونه ریخته
حمام نتونستم برم
یا داشتم پسرمو میخوابوندم یا سعی می‌کردم بهش شیر بدم و آرومش کنم
قول داده بودم ب خودم روتینم رو به هم نزنم و کتاب و ورزش و تغذیه مناسب داشته باشم
اما نشد
اولش اومدم غصه بخورم و با خودم نامهربونی کنم که تو اهمال کاری و تنبل!
اما دیدم نه
مادر بودن و مادری کردن یه کار کوچیک نیست
من امروز مامان خوبی بودم و پسر عزیزم رو حسابی به آغوش کشیدم بو کردم و از بودنش لذت بردم، میدونم که زود بزرگ میشه و دلم برای تک تک این لحظه ها تنگ میشه
از خودم ممنونم و امشب با حال خوب میخوابم
مهم نیس خونه کثیفه
مهم نیس امروز کتاب نخوندم
امروز ورزش نکردم
امروز غذای خوب نپختم
یا امروز زن مرتبی نبودم
سخت نمیگیرم به خودم و زندگی
اگه تو هم گاهی مثله امروز منی خودتو سرزنش نکن تو یه مادر مهربون و خوبی، غصه نخور،چایی بخور☕️


و کاش
اگر غمی بر تو رسید
و غمگین شدی؛ غمگین ماندن را
انتخاب نکنی..