حالا ک خوبن بذار یکم بزرگ بشن
سلام خواهرجان من دیگه میخوام برم تیمارستان ازدستشون یکسره دعوا وجیغ وموهای هم روبکش و متاسفانه بزرگه کوچیکه روزیاد میزنه گاهی اعصابم بهم میریزه منم میزنمشون بعد عذاب وجدان میگیرم هی میگفتم بزرگتر بشن راحت بشم روزبه روزبدتر ولی بازم خداروشکر
کجاشو دیدی هر چی بزرگتر میشن بدتره منم دوقلو دارن نزدیک ۵ سالشونه رسما رد دادم از دستشون از کاراشون از دعواهاشون
منم حالم خیلی بده از دست بچه ها
همش گریه میکنم
همش میگم یعنی بچه های مردمم اینجوری ان؟
ولی کامنتای این پست رو که خوندم داغون تر شدم
بچهای من بدترن قل بزرگه کوچیکه رو میزنه خونه که دیگه نگم کلا حال روحیم خوب نیس متنفرم از شلختگی خونه
یادمه وقتی دوقولو های جاریم بدنیا اومد اصلا عین خیالش نبود انگار اصلا بچه ای نداره
تا وقتی بزرگ شدن
چون خواهر شوهرام و مادر شوهرم بزرگشون کردن اصلا نزاشتن اخم رو صورتش بیاد راحتتتت
ای خواهر کو تا شلوغی هنوز راه درازی در پیش داری:ما که پیر شدیم رفت
هنوز راحتی بزا چند ماهم بگذره رسما میگی منو بستری کنید بیمارستان اعصاب روان الان روز های خوشته وایسااا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.