۹ پاسخ

ایشالا ه ب ذودی خودت نی نی خب بشی گلم بخودت برس جون بگیری

گلم اگه سینه ات عفونت کرده باید بری کلنیک پستان دارو میدن خوب میشی انشاالله هرچه زودتر خوب بشی چه شرایطی سختی داری

ای جانم.😔انشاالله که زودتر خوب وسرحال بشی هم خودت هم گل پسرت❤️❤️🙏

ان شاءالله ک زودتر خوب بشین درک میکنم منم زایمانی خیلی سختی داشتم بخیه خیلی زیادی خوردم بچمم زردی گرفت ۴ روز تو بیمارستان بستری بود ازادش کردیم اما هنوز پایین نیومده منم خیلی نگرانم

بلا ب دور عزیزم ان شالله بحق امام رضا زودی سلامتیت ب دست میاری

انشاالله هرچ زودتر این روزا بگذره و خودت و پسرت یادتون بره این روزارو.انشالله خوب میشی گلم❤️‍🩹

الهی عزیزم انشاالله هرچه سریعتر خوب میشه این روزای سخت هم میگذره گلم ❤️

عزیزم🥺انشاالله خدا بهتون سلامتی بده ❤️

انشالله به امیده سلامتی خودت و پسرت عزیزم

سوال های مرتبط

مامان سید حسن مامان سید حسن ۲ ماهگی
سلام خانما من برا زایمان رفتم بیمارستان حافظ شیراز
اصلا به درد نمیخوره الان پسرم بیست و پنج روزشه من چهارده روزشو تو بیمارستان بستری بودم هرکی جونشو میخواد اونجا نره
من برا زایمان طبیعی رفتم رحمم ده سانت باز شده بود لحظه آخر که بچه خواست دنیا بیاد گفتن قلبش کار نمیکنه واسه همین بردن سزارین دوروز بستری بودم. بعد که مرخص شدم همون روز تب و لرز شدید کردم
اومدم خونه بابام دوباره تب و لرز کردم رفتم درمانگاه گفتن ضربان قلبت بالاست برو زایشگاه اونجا گفتن فوری بستری شو بعدش تا دوروز هرچی آزمایش گرفتن چیزی پیدا نکردن آخرش دکتر گفت بخیه مو باز کنن وقتی بازش کردن مثل آبشار عفونت از ش ریخت بیرون وقتی یکم از عفونت خارج کردن دیدن لایه داخل شکمم اصلا بخیه نکرده بودن واسه همین دوباره بردن اتاق عمل عفونت خارج کردن لایه داخل شکمم کامل باز کردن و دوباره بخیه کردن اما لایه بیرونی شکمم تا یه هفته باز بود هر روز سه بار میومدن با تیغ شست و شوش میدادن و منم زجر میکشیدم بعد یه هفته بردن اتاق عمل و لایه بیرونی شکمم بخیه کردن 😔😔
مامان دنیز کوچولو🎀 مامان دنیز کوچولو🎀 روزهای ابتدایی تولد
بعد سه روز اومدم تعریف کنم
من چند روزی بود درد داشتم و یک سانت باز بودم دوشنبه من ۳۴هفتع و ۶روز بودم یهو حس کردم کیسه نشتی داره رفتم معاینه کردن گفتن ۳سانت هستی کیسه نشتی داره زایمان میکنی سر بیمه اذیت شدم اومدم علوی شب نه بستری شدم درد نداشتم انقباض نامنظم تا سه صبح بعد یکم دردا مرتب شد ساعت شیش اومدن کیسه رو پاره کنن پاره کردن درد اصلی شروع شد درد کشیدم یک ساعت واییی خیلی سخت بود زور نداشتم بچه نمیومد به زور اومد بخیه زدن داستان من از اینجا تازه شروع شده رگ از داخل پارع شده بوده و بخیه نزده بود رگ خونریزی کرد طی نیم ساعت اندازه یه هندونه لابیا ام باد کرد دردی که اون داشت زایمان اصلا نداشت مردمممم یعنی واقعا بخیه ها که مینداخت من حسشون میکردم بردن اورژانسی اتاق عمل با بیحسی اسپاینال کورتاژ کردن بخیه هارو کشیدن از اول زدن برام خیلی سخت بود دو روز کامل دراز بودم سوند و پنس داخلم بود نمی‌تونستم تکون بخورم یعنی واقعا دهنم سرویس شد هم طبیعی هم سزارین شدم خیلی اذیت شدمممم خیلییی
مامان آهو مامان آهو ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱۰
صندلی بودن که تخت هم میشدم همش سرپا بودن کل روز از حرف پرستار خیلی ناراحت شدم و تو دلم موند که گفت مگه سزارینی بودی این دردی که من کشیدم از ده بار سزارین شدن بدتر بود بعد دو روز آهو جانم مرخص شد اومدیم خونه و اما حال خودم خوب نمیشد بدارم میشد ده روز غذا نخوردم فقط میوه و ابمیوه و کمپوت می‌خوردم ۱۷ روز اصلا ننشستم وقتی شروع کردم غذا خوردن در حد سه یا چهار لقمه اونم سر پا بودم گریه میکرد شقاق سینه داشتم خون میومد نمی‌تونستم شیر بدم کم خونی شدید گرفته بودم سرم گیج می‌رفت جوری که دکتر بهم گفت نباید بچه رو بغل کنی ممکنه از دستت بیفته هرجا میرفتم میگفتم چقد زرد شدی چقد زردی ، احساس عذاب وجدان داشتم که بچم گشنه گریه می‌کنه و باید شیرخشک بدم مجبورا کارم شده بود گریه هرروز تا دو هفته شدیدا حالم بد بود خیلی به بخیه هام رسیدم با شامپو می‌شستم سرم و گاز می‌کشیدم همش سشوار به دست بودم آخرش عفونتش زد به کل بدنم رفتم ۸تا آمپول به سرم با کلی دارو بهم دادن بخیه هام باز شده بود دکتر گفت مشکلی ندارن عفونتت هم زیاد نیست مترونیدازول کافیه در حالی که کافی نبود و ارز شدید و استخون درد گرفتم حالم خیلی بد شد بزور تونستم پاشم برم دکتر بعد ۱۷ روز سر پا شدم و خداروشکر امروز حالم خوبه بعد یک ماه تونستم خودمو پیدا کنم حالم خوب بشه بیام تجربمو بگم دوستان فقط اینو بگم من درد شب زایمان و بخیه هام خیلی اذیتم کردن درد بخیه ها از خود زایمان بیشتر بود خیلی بد بود خیلی یعنی هر وقت بگم کم بود سوز میدادن یه ذره که خیس میشدن خونریزی هم که داشتم مدام خیس میشدن خیلی عذاب کشیدم تایم خود زایمانم ساعت ۶ تا ۱۰ خوب بود اما اینم بگم با زورهایی که زدم تو اون یک ساعت که فول بودم
مامان محمدمهدی مامان محمدمهدی ۱ ماهگی
خانما علائم باز شدن بخیه ها چیه؟
من همش فک‌میکنم بخیه هام باز شدن 🥺
تا الان دوتا گره ازم افتاده نمیدونم باز شده یا نه
وقتی دست میزنم حس میکنم باز شده
سه یا چهار روز یعد زایمان بود همین حس رو داشتم که یخیه هام باز شدن عکس گرفتم واقعا جوری بود که انکار باز ضدن رفتم بیماسرتان بخش زایشگاه ماما نگاه کرد گفت نه باز نشدی بعد متخصص زنان هم اومد نگاه کرد گفت نه باز نشدی
من سه تا بخیه بیرون خوردم بهشون نگفتم بیرونی ها رو منظورمه فقط گفتم یک گره ازم افتاده گفتن خب طبیعیه بخیه هات دارن میوفتن حتی دکتر با دوتا انگشتش بخیه های داخلمم چک کرد گفت نه باز نشده اینجوری که شده طبیعیه داره خوب میشه
الان بعد چن روز باز یک‌گره دیگه ازم افتاده بارم فک‌میکنم باز شده دست میزنم میبینم بازه خبری از رد بخیه ها نیست 😔
نمیدونم چیکار کنم فکر شدم من دیگه طاقت درد کشیدن و بخیه شدن ندارم
اینم بگم که درد و خونریزی و سوزش ندارم
فقط الانکه رفتم دستشویی یه قطره خون اومد ازم که از جای بخیه هام بود دست زدم دیدم اونجا خونیه
دستشویی هم که میرم گاهی وقتا ادرارم مه میریزه روی بخیه هام میسوزه