۸ پاسخ

شیرخشکم سخته همچین راحتم نی پاشی اب جوش بیاری بریزی ت فلاکس ولرمش کنی توش شیرخشک بریزی تکونش بدی وقتی خوردببری استریلش کنی

وابسته است از نظر عاطفی ،پسر منم همینه

عزيزم منم مثل تو چند روزه از شير گرفتم راحتتتتتتتتت شدم

مگه ساعت چند بیدار شده که الان میخاد بخابه؟؟

تدریجی از شیر خودت بگیر اگه شیر نداری بهش شیر پاستوریزه بده

سیر نمیشه یاد عادت کرده به مک زدن

با غذا سیرش کن که دیگ‌به سینه نچسبه

چون سیر نمیشه گریه میکنه. اگه میشد درمیاوردی میخوابید

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۱ سالگی
همین الان اینقدر نفسم گرفت که نتونستم نفس بکشم پاشدم نشستم و‌زدم تو قفسه ی سینم و اومدم لب پنجره که باز بود که نفسم بالا بیاد
چون نفسی که میکشم سنگینه
فکر می‌کنید چرا
چون امروز اینقدر از دست پسرم حرص خوردم که تمام جونم درد میکنه و‌دردای عضلانی گرفتم
الان من یه سری علائم میگم بچهای شمام دارن یانه
پسرم موقع خواب روز اصلا این علائم رو نداره
ولی شبا وای از شبا که منو میکنه تو گور و در میاره
شبا مثلا ساعت ۱۰ الی ۱۰ و‌نیم خاموشی میزنیم بعد پسرم کی میخابه ۱۲
موقع خواب دور از جونش انگار داره جون میکنه تا بخوابه
همش گریه میکنه یعنی با گریه میخابه
یه جوری رفتار میکنه انگار خیلی اذیته میخاد بخوابه ولی نمیتونه
اینقدر لول میخوره و گریه میکنه و نق میزنه تا بخوابه
یعنی منو به جنون میرسونه که مجبور باشم هر شب داد بزنم تا بخوابه
خب منه آدم چقدر تحمل دارم که هم روز هم شب گریه ی این بچه تو سرم باشه بخدا الان که دارم تایپ میکنم سرم داره از درد میترکه
انکار این بچه جن زده میشه شبا
نمیدونم واقعا نمیدونم و‌نمی‌فهمم چشه
فقط اینو‌میدونم خودم خیلی اذیتم خیلی اینقدری که داره میزنه به بدنم و جسمی هم دارم مریض میشم
دیگه طاقت ندارم
خیلی روزا و شبای سختی رو میگذرونم
همین الان دارم گریه میکنم
هر شب که شوهر و بچم میخابن من بعدش کلی گریه میکنم به حال خودم که دارم اینجوری از دست میرم
انگار یه چیز سنگینی راه گلومو بسته
الان که این بچه اینجوریه خدا به داد من برسه که هرچی بزرگتر میشه
اینقدرم خواب سبکه که من صدا تق پام میاد بیدار میشه
اونوقت یه سری مامانا گفتن تا خابه کاراتو بکن
کسی دعا برا بچش گرفته ؟؟؟
نمیدونم ولی من اعتقاد ندارم به این چیزا