۶ پاسخ

ازمایش چکاپ ببر دخترمنم خیلی میشد بند نمی اومد جوری بودازدهنش میزد بیرون ازمایش دادیم چربیش بالا بود کبدش پرچربه ازبس خوراکی خورده الان بهتره اما یدونه چیپس بخوره خون دماغ میسه

شربت زینگ بده

پسر برادرشوهرم همش خون دماغ میشد مامانش یکی دوبارسرشو حناگذاشت ازاونموقع دیگه خون دماغ نشد واقعاتاثیرگذاربود شماهم حنابزارید

برای خون دماغیش پماد چشمی ویتامین آ بزن داخلش ...چربش کن...برا موهاش ب تغذیه اش و مکملاش برس

من بچه بودم مدام خون دماغ میشدم بزرگ شدم بهتر شد
موهای دخترمو زدم فرقی نکرد اما مدام نوک موهاشو یک سانت یا طولانی بشه دو سانت میزنم که نوکش قیچی بخوره خیلی بهتر میشه

والا برا ماهم میگن باید بزنی تا پرپشت بشه کنم موهای پسرم نزدم اصلا ولی الان ماشالله موهاش پرپشته

سوال های مرتبط

مامان عسل نازم مامان عسل نازم ۴ سالگی
سلام مامانا
می‌خوام یه درد دل بکنم
از روزی که بچم به دنیا اومد همه فکر و ذکر شد دخترم. کارم رو به خاطر دخترم گذاشتم کنار و به خاطر کار شوهرم که بیرون شهر بود شهر زندگیم هم عوض کردم و الان غربت نشین شدم. حالا هم به یه زن افسرده و زودرنج تبدیل شدم که هیچ چیزی خوشحالش نمیکنه. هم خودمو نابود کردم و هم دخترم داره مثل خودم افسرده میشه. تصمیم گرفتم برگردم به شهر خودم هر چند که از همسرم دور میشم و دیگه کمتر همدیگه رو میبینیم ولی باز می‌دونم تو شهر خودم چی به کجاست و همه جاهاش رو میشناسم و ممکنه روحیه‌م رو دوباره به دست بیارم. من به خاطر اینکه دخترم شبها بابا بالای سرش باشه حاضر شدم بیام تو شهر غریب ولی خودم دارم دیوونه میشم چون اینجا هم که هستیم خیلی امکاناتش کمه واسه همین گفتم به خاطر خودم و دخترم که شده باید دوری رو تحمل کنم ولی هر چی فکرشو میکنم میگم چرا زندگی من باید اینقدر دچار چالش باشه چرا نباید مثل دیگران زندگی کنم چرا باید یه موقعیت رو فدای یه موقعیت دیگه بکنم و هزارتا چرای دیگه و تنهایی و غم و اشک😔