۹ پاسخ

پیش میاد توهم انسانی چون مادری قرار نیست ک بی خطا باشی . برای ماهاهم پیش اومده عذاب وجدان داشتیم با محبتت میتونی براش جبران کنی .

خب دستو صورتتوبشوریکم گلاب به دستوصورتت بزن اگرداری توی خونه یه قاشق غذاخوری ازگلاب بخورارام میشی بخواب که ان شاالله صبح پرانرژی بلندبشی تمام وکمال دراختیارگل پسرت باشی عزیزم فرداعشق بده به پسرت

الهیییی عزیزم اول رد مظالم بده یه مبلغی مثلا ۲۰ تومن ۵۰ تومن یا بیشتر بده به نیازمند به نیت رد مظالم ، بعدم همینکه متوجه شدی خیلی خوبه آفرین ، برای منم یه بار پیش اومد ، بعدشم خیلییی از دخترم عذرخاهی کردم و انقدددد بغلش کردم بارها و گفتم مامان از جای دیگه ناراحت و عصبانی بودم کار توام منو بیشتر عصبی کرد و کار بدی کردم و کلی بوس و بغل و .... خلاصه از دلش دراوردم ، سعی کن از دلش دربیاری عزیزم ، استغفار هم زیاد کن ، راجبه اینکه بچه ها رو هل میداد یا میزد هم همیشه هم قدش بشو تو چشماش نگاه کن و دستاشو بگیر بگو این دستا برای زدن نیست ما اجازه نداریم کسی رو بزنیم ، این دستا برای غذا خوردنه ، برای بازی کردنه برای نقاشی کشیدنه ، برای دست زدنه ، اینکارو هر دفه زد یا هل داد انجام بده عزیزم

باباهمه همینیم شرایط جوردرنمیاد مجبوربه دعوامیشیم مهم نباشه سری بعددیگه دعواش نکن

عزیزم خودتو اذیت نکن خودمم یه بار دخترمو زدم تا صبح گریه میکردم ولی خب هر آدمی عصبی میشه طاقتش کم میشه غصه نخور عزیزم مطمئن باش شما مامان خوبی هستی که اینجوری ناراحتی برای پسرت....

چیشده عزیزم

خواهرخوبم اینکه متوجه شدی اشتباه کردی و‌ پشیمونی خیلی خوشحال کنندست. همه ی ما ادمیم و ظرفیت اینهمه سختی رو در طول روز نداریم و هممون ممکنه کم بیاریم خسته شیم. اشکالی نداره. بابا پدرومادرای ما و کلا نسل قدیم بچه رو سیاه و کبود میکردند. شما یک بار زدی به این معنی نیست که نالایقی. انقد بش فکر نکن. برای هممون پیش میاد.

تاپیک قبلتو خوندم گلم اینقد خودتو لعنت نکن آدم بعضی وقتا واقعا کنترل خودشو از دست میده ولی همیشه سعی کن تو این مواقع عصبانیت خودتو خنثی کنی

چرا عزیزجان چشیده

سوال های مرتبط

مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو ۲ سالگی
خواهشا کسی نیاد اینجا نصیحت بنویسه راجع به چیزی که میخام بگم امشب پسرم رو برده بودیم پارک یه پارک تو یه منطقه ی بالا شهر همه بچه ها تو قیمت وسایل بازی خوشتیپ بودن و تمییز و مرتب پسر من افتاده بود دنبال بدتیپ ترین بچه ی دنیا والبته شلخته ترین و نچسب ترین که یعنی واقعا خواستنی نبود من اصلا به ایناش کار ندارم خیلی چرک بود و کفش نداشت جورابم نداشت فقط این یه دونه بچه تو پارک اینطوری بودپسر من ثانیه ای ولش نمی‌کرد مدام دنبالش میرفت هر کاری اون میکرد اینم میکرد با همون پاهای برهنه مثلا دویید رفت تو دشویی پارک که شوهرم بدو بدو رفت پسرم رو گرفت ما جفتمون خیلی مایه شدیم ولی من چیزی نگفتم بغلش کردیم رفتیم نگم چه اشکایی می‌ریخت واس اون بچه چون مطمئنم پارک نمیخاست اصلا بازی نکرد فقط چسبیده بود به اون رفتیم یه پارک دیگه که از دلش دراد مطمئنم باورتون نمیشه اینجا هم رفت نچسب ترین و نخواستنی ترین و کثیف ترین بچه رو انتخاب کرد ما شُکه شدیم شوهرم خیلی خیلی ناراحت شد گفت لابد بزرگم شه میخاد بره دنبال آدمای به درد نخور این بچه هایی که میگم دقیقا اونایی بودن که پدرومادراشون تو پارک ولشون کرده بودن واصلا نمیدونستن کجا هستن من بارها از پسرم وقتی میبرمش بیرون این حرکت رو دیدم ولی به شوهرم نگفتم ولی واقعا فکرم رو مشغول کرده چرا باید بره دنبال بچه های کثیف اونایی که کسی کاری باهاشون نداره شلخته هستن و......