دلم میخواست امروز با بهداشت دعوااا کنم به جند دلیل 😂یکی که روتا ویروس اخرین نفری که رسید بهش دختر من بود تموم کردن (شانس اوردم که به ما رسید) تازه میکفتن باید بگیم بیاد خب لعنتا طرف با بچه ی کوچیک پا میشه میاد خب چرا از قبل نمیکین بیارن تا اماده باشین ؟؟؟
بعدش بهش گفتم جای پاکسن دوماهگیش رو پاش لکه ی سفید شده چرا؟ میره؟ گفت اره میره ولی ما نزدیم گفتم چی میگی خود تو زدی بگرشت گفت من اونجا نمیزنم گفتم دوماهگیشو خودت زدی گفت جای دیگه بردی من اینجا نمیزنم ببین کجا میزنم پایین میزنم تو دلم گفتم اخه بچه همونقدری میمونه پوستش کش نمیاد بزرگ نمیشه انتظار دایی همون نقطه بمونه دیگه هیچی بهش نگفتم چون دعوام میشد خط خودش بود تو دفترچه ی واکسن بازم قبول نمیکرد😂😂😂 بعدم بیشعورا خب به اندازه بدین چی میشه من نه اد میگیرم نه اهن گفت د۳ بدم گفتم باشه ۴ تا دوتا گذاشت کف دستم حداقل نصف ورق بده حق همه ی مردم که بهشون بدی ادم میره از داروخونه میگیره ولی حقمونه بدن تا اینجای کار از واکسن دو ماهگی سبکتر ولی از ۴ ماهگی یکم سنگین تره هم یکم ولرم بدنش هم شیر نمیخوره هم درد میکنه پاش یکم شیر خودمو خورد اومدم شیرخشک رو امتحان کردم دیدم اونم بیشتر از ۵۰ سی سی نمیخوره☹️لاغر میشه بچممم😭

۵ پاسخ

خانه ی بهداشت ما خیلی خوبه انصافا مهربونن هرچی بگی همون انجام میدن هر چندتا قطره بخای بهت میدن

من یه بار اونجا بودم یه خانومه اومد قرص د3 خواست یه دونه قیچی کردن دادن دستش🤣🤣🤣🤣🤣🤣

نه تو بارداری نه برای رژان هیچ وقت چیزی نگرفتم ازشون همش فیکه.. قرص آهناش یبوست شدید میاره دوستم همیشه می‌گرفت می‌گفت همش یبوست هم گفتم بابا اونا خوب نیست بیا فرفورت گاین بگیر یبوستت از بین میره گرفت خوب شد فقط اون اوایل روژانو بردیم تازه به دنیا اومده بود دوتا قطره آده بهش دادن اون قطره رو بهش دادم بعدش دیگه تموم شد دیگه بعد از اون مارک وی واکدز خریدم

وای ثنا چقد ی ریز همهههه رو پشت سر هم نوشتی انکار زدنت به بررق😂😂😂

خوبه روتا رو داشت بهداشت ما نداشت گفت برو بعدا امروز زنگ زدم گفتن هنوز نیومده

ایبابا من بزور شیر میدم استا میدم میاره بالا چ غلطی کنم اخه این یکیم دادم اورد بالا

سوال های مرتبط

مامان مهدی مامان مهدی ۷ ماهگی
من چقد نق مق میشنوم از اینکه چرا شبر خودتو بهش نمیدی
خب میگم شیر ندارم بدم نه حتما بهش ندادی بهش سینتو ندادی تا بمکه گفتم شیر نیست اخه گریه میکنه گشنشه چرا بچمو اذیت کنم
میگه مادرای امروزی همینن داری بچمو گول میزنی گناه داره داری گناه میکنی حیف بچه نیست ؟تو راحتی خودت میخوای
میخواستم جوابش بدم هیچی نگفتم بعد پدر شوهرم گفت چرا حرف سرت نمیشه تو ،چیکارش داری هر شیری میخوره بخوره باز گفت نهههه بچم‌گناه داره خودش که نمیدونه مادرش داره گولش میزنه داشتم حرص میخوردم که شوهرم گفت مامان اصلا شیر نداره بچمم گشنش میشه گفت من میدونم که بهش سینشو نداده فکر راحتی خودشه فکر بچه نیست ک اینبار تا دهن باز کردم بگم به خودم مربوطه برادر شوهرم گفت بتوچه میخواد شیر خودش بده میخواد شیر خشک بده بچه خودشه بچه تو هم نیست هی میگی بچم‌بچم خودش میدونه چیکار کنه باز میخواسن بگه پدر شوهرم گفت بسه دیگه به منم گفت پاسو پاشو برو خونه مامانت بهتره شوهرم گفت اره پاشو منم دیکع وسایلم جمع کردم رفتم
خداروشکر حداقل اینا جوابش دادن و الی الان من از حرص خوردن سکته کرده بودم