من چقد نق مق میشنوم از اینکه چرا شبر خودتو بهش نمیدی
خب میگم شیر ندارم بدم نه حتما بهش ندادی بهش سینتو ندادی تا بمکه گفتم شیر نیست اخه گریه میکنه گشنشه چرا بچمو اذیت کنم
میگه مادرای امروزی همینن داری بچمو گول میزنی گناه داره داری گناه میکنی حیف بچه نیست ؟تو راحتی خودت میخوای
میخواستم جوابش بدم هیچی نگفتم بعد پدر شوهرم گفت چرا حرف سرت نمیشه تو ،چیکارش داری هر شیری میخوره بخوره باز گفت نهههه بچم‌گناه داره خودش که نمیدونه مادرش داره گولش میزنه داشتم حرص میخوردم که شوهرم گفت مامان اصلا شیر نداره بچمم گشنش میشه گفت من میدونم که بهش سینشو نداده فکر راحتی خودشه فکر بچه نیست ک اینبار تا دهن باز کردم بگم به خودم مربوطه برادر شوهرم گفت بتوچه میخواد شیر خودش بده میخواد شیر خشک بده بچه خودشه بچه تو هم نیست هی میگی بچم‌بچم خودش میدونه چیکار کنه باز میخواسن بگه پدر شوهرم گفت بسه دیگه به منم گفت پاسو پاشو برو خونه مامانت بهتره شوهرم گفت اره پاشو منم دیکع وسایلم جمع کردم رفتم
خداروشکر حداقل اینا جوابش دادن و الی الان من از حرص خوردن سکته کرده بودم

۱۱ پاسخ

دیوانه اس مادرشوهرت...
خداروشکر بقیه جوابشو دادن،مخصوصا برادرشوهرت👌🏻

بگو دهنت ببند

یعنی بخدا ما از دست این مادرشوهرا پیر میشیم.من میگم کلا خصلت این مادرشوعرا اینجوره ک‌ دخالت کنن.
من اگر روزی پسر دار شدم اولین چیز براش خونه فراهم میکنم و با عروسم فقط در حد سلام و خداحافظ کاری هم بهش ندارم زندگی خودشه باید یاد بگیریم به من چه به تو چه

عزیزم درگیر این حرفا نشو و به بچه ی خودت فکر کن ...فقط همین چون صلاح بچتو خودت بهتر میدونی...من شیر خودمو میدم یسری سختیا داره خیلی اذیتم ضعف میکنم اما اینم میدونم که شیر خشکم خیییییلی سخت تره مدام باید درست کنی خونه بیرون شب نصفه شب...متاسفانه بقیه درکی ندارن....پس بیخیال باش...و کار خودتو بکن♥️

چقدر حررررص درار
به تو چه اخه

مادرشوهر عن من که به هیچکدوم از بچه هاش شیر خودشو نداده از گشادی برامن زر زر میکرد شیر داری بهش بده حیفه دم ب دیقه میرفت رو مخم اینو بخور اونو نخور بچه نفخ میکنه اخه بتوچه گشاااد

ولی خدایی عادیه که جلو نامحرم راجب اینکه سینه تو به بچه دادی یا ندادی یا سینه ت شیر داره یا نداره باهات بحث کنه؟!!؟!؟!؟🥴🥴🥴🥴🥴🥴 گفتی پدرشوهرم فلان چیزو گفت ، با خودم گفتم وا چقد زشت بوده جلو پدرشوهرت این حرفا رو زده، بعد گفتی برادرشوهرم جوابشو داد اصن پشمام ریخت😂😂😂😂😂😂

آخییی خداروشکر باز.
آدمی که انقد داغونه که تمام اطرافیانش از دستش عاصی ان تو دیگه حرصشو نخور. تو حرص بخوری جواب بدی بقیه بدتر خجالت زده میشن. میبینی که نمیفهمه توو حال خودش نیست انگار. وقتی هرکی هرچی بهش میگه باز ادامه میده

بایدمیگفتی که شیرخشک سختره.بخدامن ۲تابچهام شیرخودمومیخوردن شباراحت بودم سینمومیذاشتم دهنشون راحت میخوابیدم ولی سرپسرم ک شیرخشکیه اصلاخواب ندارم

چ فضول و بی ادب

ی کلام
گوه میخورن🤣😂

سوال های مرتبط

مامان جوجه فلفلی🫑 مامان جوجه فلفلی🫑 ۸ ماهگی
وااااای یکی نیست به من بگه اخه دختر تو چرا هی زرتی زرتی پا میشی میری خونه مادر شوهر هی دلم میسوزه میگم گناه داره میرم اونجا هیییی رو اعصاب راه میره نیش وکنایه میزنه حالم بد میشه با کارش
امروز گیر داده که تو چرا شیر خودتو نمیدی بچه گفتم میدم هم شیر خشک هم شیر خودم ولی شیر خودمو کمتر ..بر میگرده میگه دروغ میگی تو اصلا شیر نداری که بدی بچه ...گفتم اصلا دلم میخواد این به خودم ربط داره که شیر بدم یا ندم تو خودت ۴تا بچهاتو با شیر خشک بزرگ کردی گفت نه کی گفته ..گفتم بچهات همشون گفتن مادرمون شیر خشک بهمون داده شوهر منم با شیر خشک بزرگ کردی یهووو رنگش پرید از اینکه من میدونم 😆
گفتم حالا دیدی وقتی خودت با شیر خشک بچتو بزرگ کردی به دیگران کاری نداشته باش
وااای شوهرم خواب بودم دلم میخواست خفش کنم از اینکه میره میخوابه منو با ننش تنها میزاره که ننش هی رو مخ من راه بره ..😡
میگه مادرای که شیر خشک میدن بچهاشون مادر نیستن گفتم پس تو هم مادر نیستی که به بچت شیر خشک دادی ...سعی کن تو کاری که بهت ارتباط نداره دخالت نکنی
مامان جوجه فلفلی🫑 مامان جوجه فلفلی🫑 ۸ ماهگی
سلام مامانا خوبید کیا بیدارن سوال دارم میگم مامانا شده تا حالا براتون پیش بیاد شوهرتون بخواد بره خونه مادرش بعد شما نخوایین برید بگه خوب بچه رو من میبرم.. تو داخل خونه استراحت کن بچتون رو میزارید ببره..اخه من حال رفتن خونه مادرشوهرمو نداشتم یهوو شوهرم گفت من بچه رو میبرم با خودم هواسم بهش هست تو داخل خونه استراحت کن گفتم نه بچه بدون خودم جایی نمیزارم گفت بچمه واسه چی نبرم میبرمش .
خیلی اعصابم ریخت بهم گفتم یعنی چی من نتونم بیام بچه رو تو میبری گفت اره چه اشکال داره من پدرشم ...نمیدونم چرا شوهر من هیچ بویی از انسانیت نبرده اخه کدوم پدر بچه رو بدون مادرمیبره جایی ...
گفتم اگر بچه گریه کنه چی شیر میخواد پوشکش باید عوض بشه گفت واسه چند ساعت هیچی نمیشه ...مجبور شدم لباس بپوشم منم برم گفتم من بچمو بدون خودم هیجا نمیزارم ببری گفت پس ناراحتی پاشو خودتم بیا یعنی کاری کرد مجبور بشم لباس بپوشم برم ..یعنی شیطونه میگفت بردار ببر بچه رو ...منم جم میکردم میرفتم واسه همیشه خونه خانوادم مردک عوضی حرف حرف خودشه ...
حالا شما باشید میزارید بچه رو ببره خونه مادرش یا خواهرش واسه چند ساعت اگر شوهرتون مقاومت کنه وزور بگه که میبرم چی چیکار میکنید 🤔
مامان حلما خانومی❤️😘 مامان حلما خانومی❤️😘 ۱۰ ماهگی
خانوما یه چی از جاری براتون تعریف کنم
من بارداری خیلی سختی داشتم همش استراحت بودم و درد زیاد داشتم و تا پنج ماهگی اونقدر حالت تهوع داشتم هفته سه تا سرم میزدم
خلاصه خیلی بد بود
شوهرم همش کارامو میکرد یا خونه مامانم بودم البته بیشتر خونه مامانم بودم
ما پنج تا جاری هستیم
جاری قبل از من چهارتا بچه شیر به شیر آورد یعنی هرکدوم یک سال یا یکسال و نیم باهم فاصله دارن
چهار تا پسر
بعد موقعی که من باردار بودم ماه های ۷ و ۸ حالم بهتر شده بود رفتم مهمونی خونش می گفت کار خوب رو تو کردی که به خودت سختی ندادی ناز دادی برا شوهرت
منم می‌خوام پنجمی رو بیارم ناز بدم برا شوهرم
شوهرم مثل شوهر تو مثل پروانه بچرخه دورم
من اونجا که چیزی نگفتم
الان خبرش اومده که حامله هست پنجمی رو
یه آدم چقدر می‌تونه حسود باشه
همون موقع خواهر شوهرم گفت فرزانه بهت خیلی حسودی میکنه
از اینکه محمد میزاره تو برس خونه مامانت خیلی حرص میخوره
واقعا چرا اینجورین؟
منم گفتم بهش ایشالا پنجمین بارداریش مثل من باشه بفهمه من ناز دادم یا درد داشتم واقعا