۱۰ پاسخ

عزیزم نمیشه که باهم مقایسه کرد
همسر منم همش میگه من نمیتونم بچه نگه دارم و توهم نمیتونی سرکار من کار کنی
و همیشه من نگهش میدارم
حتی شبای اول خیلی ازش توقع داشتم آخه بچه اولم بود و بی تجربه اونم میگفت من خوابم میاد بلد نیسم
پس بپذیر مرد اصلا کمک زن نمیکنه
حالا گاهی یوقت میکنه

شوهرمن کمک میکنه هم تو بچه داری هم کارای خونه ولی خیلی تو کارای بچه دخالت میکنه همیشه سر این موضوع دعوامون میشه ی وقتایی میگم کمک نکنه دهنشم ببنده بهتره

مال من ک همیشه خداوهرثانیه دردزایمون داره ن پریودی همیشه سرنوبت من ک میشه عصبانی حال نداره کارداره وقت نداره

وایی پس من تنها نیستم شوهرم کمک نمیکنه

اره بجای ک ادمو درک کنن یکم مهربون تر بشن باهامون بدتر میشن😑
اگرم بخایم ازشون یه کاری برامون کنن انگار ک بهشون فش میدی

شوهر من بدتر از من پریود میشه

اتفاقا شوهر من هی میگه بچه رو بده ،خدا سر شاهده به ۳۰ثانیه نکشیده صدا خر وپفش میاد
بعد مجبور میشیم به دور ترین نقطه خونه فرار کنیم فقط بچه صدا خروپف نشنوه

اگه تو روزای دیگه اینجوری نیست بنظرم شما احساس میکنی اخلاقش بد شده پریود میشیم حساس میشیم هرمونامون بهم میخوره و کلا ادم بهانه گیر میشیم

آره علتش هم اینه که ما خودمون تو پریودی اعصابمون سگ میشه گیر میدیم به شوهره🤣🤣

عزیزم تو پریودی شوهر عصبی نمیشه تو عصبی میشی فکر میکنی اون اینحوریه🤣🤣

سوال های مرتبط

مامان آدرین مامان آدرین ۶ ماهگی
دیشب پسرم خیلی نق میزد ،ساعت خوابش بود و نمیخوابید ،من بودم و کلی ظرف نشسته و پسرم که گریه میکرد ،شوهرم از خستگی دراز کشیده بود و نگاه میکرد ... میدونم واقعا خسته بود ،آرایشگره و از صبح تا ۸ شب سر‌پا و دست تنهاست تو مغازه. ولی من از دستش شاکی بودم ،توقع داشتم‌بیاد بچه رو بگیره که من به کارمم برسم و هم اینکه خسته نشم از گریه هاش. شوهرم پاش درد میکرد و تنهایی داشتم حرص میخوردم ،خیلیییی عصبی شدم و یه مامان عصبانی بودم که هی غر میزدم که پسرم بخواب ،خسته شدم ،ای بابا و فلان... با پسرم بداخلاقی کردم تا اینکه گفتم بابا لامصب بیا بگیر بچه رو یه کم مغزم آروم‌بشه من از صبح دارم باهاش کلنجار میرم. اومد بچه رو گرفت یه کم اروم‌شدم‌،بعد میگم خب میدونم خسته ای ولی وقتی میبینی دارم عصبی میشم و خسته ام‌بیا بچه رو بگیر چند دیقه کافیه تا اروم‌بشم. حالا ایناش هیچی ، اصلا با همسرم مشکلی ندارم و درکش میکنم و اونم همیشه درک میکنه منو ،فقط نمیدونم چرا دیشب انقدر عصبانی شدم و از اینکه با پسرم بد اخلاقی کردم و هی غر زدم ناراحتم و عذاب وجدان دارم
مامان مهدی مامان مهدی ۹ ماهگی
من چقد نق مق میشنوم از اینکه چرا شبر خودتو بهش نمیدی
خب میگم شیر ندارم بدم نه حتما بهش ندادی بهش سینتو ندادی تا بمکه گفتم شیر نیست اخه گریه میکنه گشنشه چرا بچمو اذیت کنم
میگه مادرای امروزی همینن داری بچمو گول میزنی گناه داره داری گناه میکنی حیف بچه نیست ؟تو راحتی خودت میخوای
میخواستم جوابش بدم هیچی نگفتم بعد پدر شوهرم گفت چرا حرف سرت نمیشه تو ،چیکارش داری هر شیری میخوره بخوره باز گفت نهههه بچم‌گناه داره خودش که نمیدونه مادرش داره گولش میزنه داشتم حرص میخوردم که شوهرم گفت مامان اصلا شیر نداره بچمم گشنش میشه گفت من میدونم که بهش سینشو نداده فکر راحتی خودشه فکر بچه نیست ک اینبار تا دهن باز کردم بگم به خودم مربوطه برادر شوهرم گفت بتوچه میخواد شیر خودش بده میخواد شیر خشک بده بچه خودشه بچه تو هم نیست هی میگی بچم‌بچم خودش میدونه چیکار کنه باز میخواسن بگه پدر شوهرم گفت بسه دیگه به منم گفت پاسو پاشو برو خونه مامانت بهتره شوهرم گفت اره پاشو منم دیکع وسایلم جمع کردم رفتم
خداروشکر حداقل اینا جوابش دادن و الی الان من از حرص خوردن سکته کرده بودم
مامان علیسان🐣 مامان علیسان🐣 ۹ ماهگی
بیاین آرومم کنیم دیشب شب گهی بود برام🚶🏻😭
مهمون داشتم علیسان از هفت شب که بیدار شد تا دوازده نخوابید عادت داره هر دوساعت که بیداره نق میزنع میخوابونم ولی دیشب ما سرصدا میکردیم و بازی میکردیم این بچه تو رپروئک با تعجب مارو نگاه میکرد حتی یه بار صداش در نیومد برعکس بقیه مواقع ، شب تا رفتن خاموشی زدم خوابید به نیم ساعت نکشید بیدار شد زد زیر جیغ خوابش میومد مشخص بود بغل شوهرمم نرفت بیشتر جیغ زد خودم بلندش کردم رفتم به لیوان آب خوردم به اونم یکم آب دادم آروم شده اوردمش شیر دادم خوابید باز بعد چهل دقیقه نق زد گریه کرد بهش شیر دادم بعد ده دقیقه خوابید باز دوباره دوباره دیشب کلا هر چهل دقیقه یک ساعت بیدار شدم با گریه ش بهش شیر دادم تا هشت و نیم که دوباره انداخت سر جیغ و هرکار کردم نخوابید الآنم بعد یه ساعت با گهواره ش خوابوندمش خودم ولی له م😭😂💔🥲
مشکلمم اینه پسرم اذیت می‌کنه خودم نمیتونم بخوابم باید شوهرمم بیدار باشه نخوابه حرصم میگیره اون الان خوابه🫠😭😂