۱۰ پاسخ

تاحالا پیش نیومده ویزیت آنلاین دکتر کودک بگیرم دکتر خود دخترم انجام میده ولی شمارش و یادم رفته بگیرم ولی تو اینترنت سرچ کنید دکتر کودکان ویزیت آنلاین میاد بالا

آینده تو الان همین بچه است واسه بچه دوم فکرکردنشم خیلی زود من بعد۱۴ سال دومی رو آوردم اولی تو۲۰ سالگی دومین سالگی راضی هم هستم

قبول دارم حرفت و من خودمم تنهام ولی الان دیگه مثل قبل نیست اسنپ هست گوشی هست ویزیت آنلاین هست از این جور چیزها میشه کمک گرفت
ولی این نگرانی واسترس مادرانه رو هیچ چیز کم نمیکنه مرد اگه کمک نکنه خیلی ستم

عفونت داره عزیزم اگه نمیبری دکتر چشم ازش برندار حتی یه لحظه

پاشویه نمیشه دخترم همین طوربود هی پاشویه میکردم ۵ دقیقه پایین میومد بعد میرفت بالا بعضی موقع ها میگم این همه سختی بارداری وزایمان بعد نگهداری بعدش و اینا به خاطر سهل انگاری از بین نره

با تب سنج چک کن تب داشت سریع ببرش دکتر ریسک نکن تب خیلی خطرناک یهو میره رو ۳۹ و ۴۰ خدای نکرده بچه تشنج میکنه یک عمر پشیمون میشی من نزدیک بود همچین بلایی سر دندون های دخترم بیاد که سریع شبانه بردم دکتر آمپول زد تبش پایین اومد

پدی لاکت بده قطرشو

دکتر به من گفت اگه تب بالای ۳۷ ونیم داشت دیگه دندون نیست سرماخوردگی داره

همه اینا به خاطر دندون دختر منم همین طور شده بود ولی اگه تب بالای ۳۷ و نیم داره واسه دندون نیست بدنشون عفونت داره

والا دختر منم همینه اسهاله غذا نمیخورهو دوتا دندون دارهدر میاره

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۷ ماهگی
اول شوهرم پریود مغزی شد ، یک هفته الکی باهام دعوا میکرد غر میزد تو اون حین بچمم اسهال بود و بهونه گیر ، بعد خودم پریود شدم به بهونه پریود سه روز رفتم خونه بابام ، بعد این ویروسه رو گرفتم پدرم دراومد از بدن دردش ، رفتم سرم اینا زدم ، سه روز کامل تو خونه با ماسک بودم بچمو بوس نمیکردم و اینا که نگیره ، ولی گرفت ، یهو تب کرد ، تب شدید که با هیچی پایین نیومد ، مجبور شدیم ببریم بیمارستان ، سرم زدن تا اومد پایین ، بعد آنتی‌بیوتیک داد دکتر بهش که بچه من آنتی‌بیوتیک نمیسازه بهش ولی مجبور بودم بدم تا تبش قطع بشه ، خلاصه دو روز دادم که اسهال شدید شد و پاش به شدت سوخت ، دیگه دیروز روز هفتم آنتی‌بیوتیک رو قطع کردم بلکه اسهالشم قطع بشه وضعیت پاهاش افتضاهه ، تو این حین به شدت بهونه گیر و وابسته و چسبیده به من بود چون از سرم و اینام ترسیده ده بود ، بعد وقتی خودمو بچم مریض بودیم هیچ‌کمکی هم نداشتم چون مامان بابام درگیر کارای خواهرم بودن که متأسفانه نامزدیش به هم خورد و اینا ، اصلا حواسشون یه من نبود ، وقتم نداشتن در واقع
خلاصه این شد که تو دو هفته چهار کیلو کم کردم ، الانم تهوع و سرگیجه دائم دارم با دمیترون زندم
خیلییییی وزنم کم شده ، شوهرم خودش لاغره ، میگه خوب شدی تازه ، ولی خودم میدونم وضعیتم افتضاه شده و نمیدونم چیکار کنم ، بچمم از بعد این ماجراها دیگه جایی نمیمونه که بتونم برم دکتر ، حتی اجازه نمیده درست غذا بخورم ، همش داره بهونه میگیره و بغلمه ، غیر از جسمی ، از نظر روحی و ذهنی هم خیلیییییی خستم خیلی و واقعا نمیدونم چیکار کنم ، خونم خیلی به هم ریخته حتی نمیتونم یا نمیرسم مرتب کنم
دلم میخواد گریه کنم
احساس میکنم دارم خفه میشم همش