نمیدونم چی کنم.آقا رایان بازم آبریزش بینی داره نمیدونم مهد بفرستم یا نه.کلا از ۳۰ روز ماه ۲۰ روزشو ابریزش بینی داره و معمولا میفرستم چون ویروسی نیست و قابل انتقال نیست. نرمال از همه لحاظ فقط ابریزش خالی رو مخ هست🤐🙄🤨 و از اون اولم به مدیر مهدشون گفته بودم که اینطوریه🙄ولی امروز نمیدونم چرا حسم میگه نفرستش...از اون طرف باشگاهم دارم که رایانو میفرستم مهد میرم و نره باید منم نرم نمیدونم چرا یهو یطوری شدم.انگار ی حسی میگه خونه بمونید🙄😒چقد ابریزش بینی رو مخ.پفک و شکلات کاکایویی و گردو... بخوره میاد باد کولر بخوره بهش میاد ی ذره هوای سرد به پیشانیش بخوره میاد.منو از الان برای مدرسه اش غصه گرفته خودمم بچگیا همینطوری بودم تا پایان دبیرستان😭هنوزم هستم منتها دیگه فهمیدم چیا نباید بخورم و چه هوایی اذیتم میکنه رعایت کردم خوب شدم‌دوران ما ویروس و کرونا اینا نبود با اون وضعیت بیرونم میرفتی کسی با چشم بد زیاد بهت نگاه نمیکردند الان انقد هممون از ویروسا میترسیم ی بچه با ابریزش بینی ببینیم فکر میکنیم الان بچه امونو مریض میکنه.اخه پیش فرض همه ام اینکه آلرژی بیخودی😬ولی واسه من بچه واقعا الرژی و سینوزیتشه و ویروسی نیست چون اصلا تب و سرفه اینا نداره...

۸ پاسخ

عزیزم‌مهد شروع میشه کلا این دماغ اویزونه‌تا تموم‌میشه نیل یک‌هفته‌شیر‌فلکش‌دیگه نشتی نداره یکسال همش چکه داشت از اردیبهشت پارسال کلا این یکسال و از هر ماه ۱۰‌روز مهد بود 😂

دختر منم همش مریضه. بعدم سر و صورتشو خیس می‌کنه می‌ره جلوی پنکه. 🥴😲

آلرژیه احتمالا بهش سیتریزین بده

دارا بیست روز پیش عفونت گوش چشم داش خوب کردم دوباره سینش پر خلط شده یکمم ابریزش چون رفتیم کوه باد سرد به سینش خورد گرفتارم اصن همش سبنش پر خلطه

امروز باید بره مهد؟
اگه یه حسی داری که بهت میگه امروز خونه بمونین .خونه بمون نرو بیرون
بعضی وقتا ندا های درونی آدمو از آسیب دور میکنن

پسر منم همينجوري بود عكس گرفتم لوزه داره

لوزه داره پسرت عزيزم

پسر منم بردم مهد دائم مریض بود بردم دکتر گفت تا کی میخوای بزاری بمونه خونه چهار صباح دیگه این مشکل رو تو مدرسه پیدا میکنه اون موقع نمیتونی بگی بمونه خونه پس حالا ببرش بزار بدنش قوی بشه و به محیط بیرون عادت کنه که وقتی رفت مدرسه هی مریض نشه

سوال های مرتبط

مامان 😘pranses yasi مامان 😘pranses yasi ۴ سالگی
خیلی خسته شدم دلم گرفته هیچ چیز به اندازه ی بیماری برای من ترسناک نیست نمیخوام ناشکری کنم برعکس خداروهزاران بار شکرمیکنم که اگر مادرم درگیر بیماری حتی نمیتونم وامونده اسمشو بیارم شد یا پسرم درگیر بیماری پوستی شد اماااا خداخیلی دوستم داره خیلی هوامو داره اما من بیچاره وبدبخت شدم هیچ اعصابی برام نمونده خیلی اعصابم ضعیف شده الآن دیروز مامانم سینش جوش میزد رفتیم سونو میگه کیست داره کیست تیروییدش بزرگتر شده درحال حاضر دوباره باید عمل بشه میدونید اصلا از بیمارستان رفتن وموندنش اذیت نیستم اماااا ازنظر روحی خیلی داغونم الآن پسرم چون مشقاشو یه هفتس ننوشته همووون بهانه ای بود برای شروع گریه ها وعصبی شدنای من ،رفتم آزمایش دادم کم خونی دارم و بدنم همیشه ضعیفه وخسته واقعاً دیگه نمیدونم چیکارکنم نمازخوندن خیلی آرومم میکنه ولی بعضاً وقت نمیکنم بعضاً انقد خسته ام حسی برای نمازخوندن ندارم همه ی اینا باعث میشه فکرکنم خدام ازمن راضی نیست میدونید حس رضایت ازهیچ چیز و هیچکس ندارم متاسفانه نمیدونم چه کنم اگه پیشنهاد یا راهکاری دارید بفرمایید خیلی خیلی خوشحال میشم برام تاپیک بذارید ممنون از همگی 🌹🙏
مامان مانلی مامان مانلی ۵ سالگی
سلام مامانا میشه لطفا راهنماییم کنید
من خواهر بزرگم مریض هست عمل مغز انجام داده و‌ ناتوانی داره یه پسر ۷ ساله هم داره بخاطر همین کلا با پدر و مادرم زندگی میکنن هر دوشون ، منم خودم یه شهر دیگه زندگی میکنم اومدم خونه بابام اینا که کارهای دندون درست کردن دخترم و چکاب هتی سالیانه چشمش و ... رو انجام بدم بخطر همین یکم موندنم طولانی شد این پسر خواهرم خیلی دروغ میگه و بی تربیت هست و روی دخترم هم تاثیر گذاشته حالا جدای از اون امشب یه چیزی فهمیدم که خیلی اعصابم بهم ریخت ، دخترم شلوارشو کشیده پایین و پسر خالش خصوصیش رو‌دیده و حتی دخترم بهم گفت آرو دست گذاشت روش خیلی عصبیم با اینکه آنقدر مواظبشون بودم وقت بازی کردن و... و لحظه ای هم تنهامون نزاشتم با هم توی یه لحظه آخر این اتفاق افتاده حالا مثل خر به گل موندم که چرا اینجوری شد و اینکه حالا باید چیکار کنم و چه واکنشی داشته باشم، و اینکه چون این بچه خواهرمو مامان و بابام بزرگ کردن و خرج و مخارجش و همه کارهاش رو اینا میکنن روش حساسن ،ولی خیلی بد بار اومده اصلا موندم بخدا روح و روانم بهم ریخته بخدا بخاطر اینکه این با بابام اینا زندگی میکنه من بخطر دخترم حدود ۱۰ ماه اصلا پا خونه بابام اینا نزاشتم بد جونوریه کثافت حالا چیکار کنم 😥