۷ پاسخ

وا بچه منم کسی نمازمیخونه میره مهر رو برمیداره بهش میخندن همه.خودش انجاج میده کسی که یادش نداده!کنجکاون.الانم یاد گرفت سجده میکنه الله اکبر و اذون میشنوه.بچها الان اکثرن بدغذان اکثرن مینالن .اگه گشنش بشه خودش میاد میخوره اصلا زوری بهش نده بدترمیشه عشقم.برا بی توجهی هاشونم اصلا ناراحت نباش .همون که خانوادت خیلی بهش بها میدن کافیه.منم مامانم میگه من عاشق دخترتم و هی میره چیز میخره براش.مادرشوهرم کلن ماسته از اول بارداریم تا الان کلن هنر کرده یکدست بلوز شلوارخونگی خریده!

ولکن خواهر اوناهم دوسش دارن لذت ببر ازمسافرتت این مامانم ومامانت را توزندگی بزارین کنار به خدا همه چی درست میشه

منم سمت مامانم نوه اوله سمت شوهرمم ولی خوب مامانم اینا خیلی نازش میدن خیلی هوای بچمو دارن

تحویل نگیر

دقیقا سمت مامانمینا پسرم اولین نوستو سمت این افلیته ها ۱۶همین نوست و دقیقا همین کارو میکنن تا پسرم میاد ب چیزی دست بزنه سرش داد میزنن بد بختا آنقدر بد بختن از سر گدایی انقد ک ندیدن اوردن تموم کابینتا کشو ها چسب زدن نکبتا

سخت نگیر عزیزم
بنده خداها چیزی نگفتن ک

ناگفته نماند که سمت مامانم اینا اولین نوه است و سمت شوهرم هشتمین نوه. انگار دیگه براشون جذابیت نداره

سوال های مرتبط

مامان 🩵کیانم🩵 مامان 🩵کیانم🩵 ۲ سالگی
خواهرا بیاین بگین من کار بدی کردم یا نه
مادرشوهر من همیشه دوست داره بچه به طرف اونا کشش پیدا کنه وقتی با شوهرم میبریمش پایین وقتی من میخوام بیام بالا و شوهرم هنوز نشسته پسرم که دنبالم میاد.مادرشوهرم به کیان میگه بگو برو بابام هست
بزار بره مامان جاااان و از این جور حرف ها
از حرف ها و اخلاقش خوشم نمیاد
یا بچه هنوز داره یک سری کلمات رو یاد میگی سریع میکشه به طرف خودش که ازه دیدی گفت فلان دیدی گفت بیسان
کفریم میکنه
بچم میکنه دایی بعد اون میگه نگا داره میگه سعید(برادرشوهرم)
دیروز رفتم خونشون در کماااال نارضایتی
چون بچم حوصلش سر میره یک سر بردمش
اونم داشت به پاهاش حنا می‌کشید پسرم با حالت سوالی رفت که بپرسه مثلا اینا چیه
سریع به پسرم گفت نگاااا مامانت پاهاش منو اوف کرده برو بزنش
اونم اومد محکم منو زد
از پسرم ناراحت نشدم از حرف مادرشوهرم خیلی عصبی شدم حالا که پسرم این کار رو کرده همچین بلند میخنده و قربون صدقه کیان میره که مثلا خوب کاری کرده
اونم که تشویق شده خوشش اومده هی تکرار میکنه کارشو
منم سریع بچمو برداشتم اومدم بالا
حالا امروز مادرشوهرم اومده بالا و من بقدری اعصابم خورد بود که محلش ندادم نیم ساعتی نشست دید محلش نمیدم بلند شد رفت
حالا من بدکاری کردم محل ندادم یا نه
تازه میخواست بره پسرم رو هم میخواست ببره که نذاشتم.دلم نمیخواد اینجوری تربیت بشه.
اینم بگم چیزایی که گفتم فقط چیزای ریزی بود که گفتم کلی دردسر دارم من با این ادم
مامان آقاشاهان مامان آقاشاهان ۱ سالگی
سلام خانما
خیلی حرصیم از حرص زیاد دلم میخواد گریه کنم 😭

امشب رفتیم خونه پدرشوهرم اینا موقع برگشت یکم طول کشید تا من و شوهرم از خونه بیایم بیرون ، شاهان با مادرشوهر وپدرشوهرم زودتر رفته بودن توکوچه
اومدیم سوارماشین شیم دیدیم نیستن بعد یکی دودیقه از کوچه بغلی اومدن و پدرشوهرم با ذوق شروع کرد به تعریف کردن که گربه رو زمین خوابیده بود رفتیم دست زدیم بهش من اون موقع چیزی نگفتم و اومدیم خونه
ولی الان بشدت ناراحتم
واقعا نمیدونم چرا اینجوری میکنه میدونه من بدم میاد یه رفتارایی میکنه که آدم میخواد سرشو بکوبه به دیوار
اینم بگم که میدونم دست شاهانو زدن به گربه چون این کارومیکنه
مرغ وخروس داره بالا پشت بوم هروقت میریم اونجا به شاهان میگه بیا دست بزن یا خودش میگیره بزور میاره سمت شاهان که دست بزنه یا سرشونومیبره سمت لب بچه میگه بوس کن و شاهان بدش میاد هر سری داد میزنه که سمتش نیاره ولی انگار مرض داره
همش میگه میخوام نترسه ولی بیشتر داره بچه رو اذیت میکنه
یا جوجه مرغ عشقو برمیدارع میزاره رو پاهای بچه اونم خوشش نمیاد همش دستو پاشو تکون میده میگه نه نه
یا یبار بچه رو برده بود توکوچه کنار جوب تو عابرپیاده ول کرده بود
اصلا نمیگه این بچه نوپاست میخوره زمین رو آسفالت
(شاهان چهار دستوپا نرفته وقتی میوفته رو باسنش و رو دستاش نمیوفته مستقیم با صورت میوفته )


کلیم بحثم شده تاحالا باهاشون که نکنن این رفتارارو
شوهرم که هیچی نمیکه فقط من
واقعا حالم بده از دستشون 😔😔😔