۲۰ پاسخ

عزیزم شما حساس شدی . من دختر دوستم نارس به دنیا اومده بود . یکی دوماه خونه رو اینقدر گرم نگه میداشتن که آدم نمی تونست نفس بکشه . خیلی ریز بود . پارسال کلاس سوم کلاس من بود . اولا باهوش . دوماً از لحاظ جثه هم حتی بلندتر از همسالانش . با ادب و همه چی تموم . اصلا ربطی به نارس بودن نداره.
شما چرا بچه رو اینهمه کلاس بردی . ژیمناستیک ، اسکیت ، شنا ..
آروم آروم پیش برو . لازم نیست بچه همه چی باد باشه و همه جا بفرستی . مگه نارس به دنیا اومدن نقصه ؟
در مورد ارتباط خیلی ها زودجوش هستن خیلی ها دیر جوش . یه آدم درونگراست یکی برونگرا یکی میانه . مگه استانداردی هست که به شما به زور و ناراحتی بچه رو تو اون قالب بندازی؟
من سالها معلم اول بودم . خیلی از بچه کلاس اولی ها هم این مهارتها رو که نوشتی ندارن . چرا باید تا پنجاه انگلیسی و فارسی بنویسه . هنوز ماهیچه های انگشتان بچه برای نوشتن اعداد ضعیفه .
اصلا نوشتنشم درست نیست . فقط نقاشی و رنگ آمیزی تا پنج سالگی .
به حرف کسی اهمیت نده .
هر بچه ای منحصر به فرده و به نظرم بزرگترین خدمت پدر و مادر به بچه کمک بهش برای بهترینِ خودش شدنه . فقط همینه .
به جزمسائل عمومی که در همه ی همسن و سالانش هست ، در بقیه ی موارد
بچه ها فقط با خودشون مقایسه میشن .

چه جالب،شاهان نصف این چیزایی رو که گفتی اصلا بهش یاد ندادم،چون از نظرم لازم نبود تو این سن
چطور با اینهمه توانمندی که از بچت میبینی،باز حرف بقیه ازارت میده.
یکمی هم سعی کن گذشته رو مرور نکنی.و بی تفاوت باشی.بهر حال همیشه همه یه حرفی واسه گفتن دارن

اطرافمون پرشده ازآدم هایی ناشکرهستن به خاطرچیزایی که دارن خداروشکرنمیکنن همش به خاطرنداشته هاشون گله مندهستن که به نظرمن نداشته هاشون زیاده خواهی هست من وقتی این افرادرومیبینم خیلی اذیت میشم وقتی هم باهاشون حرف میزنن همه چی روگردن دولت میندازن انگارمغزشون رویکی شستوشوداده ازجای دیگه دارن دستورمیگیرن برای هرج ومرج درایران

من یه تاخواهرم باهم حامله بودن یکی ازاجیام دوتاسقط داشت سومیش حامله بودکه تو۷ماهگی دردش گرفت بچش ۶۰۰گرم به دنیااومداونقدریزوسیاه بودادم میترسیدنگاش کنه ولی الان کلاس هفتم بودنسبت به بچه های اون دوتاخواهرم هم خوشگلترشده ماشالا هم درشت تریعنی اگه ببینی باورت نمیشه ولی اون دوتاکه باوزن خوب دنیااومدن الان ضعیف ولاغرترن

طاهره جون میشه بگی نیل چطور اینگلیسی صحبت میکنه و چ برنامه هایی میبینه برا جانان میخام

گاهی قدر نعمت هامونو نمیدونم و نیاز داریم ی تلنگری بهمون بزنن ک شکر گذار باشیم

به نظرم خودت به پزشک احتیاج داری.دقیقا مثل پسر بزرگ من،اگر پسر من الان ۱۵ سالشه،من بهت میگم پاشو ی نفس عمیق بکش،در سطل زباله رو باز کن،فککرات و بریز اون تو.من حال تو رو داشتم الان سر دومی فهمیدم چه خل بودم.نه به این دومی میرسم نه باهاش کار دارم نه باهاش چالش دارم نه ازش توقع دارم،نه براش نگرانم باور کن داره قشنگتر بزرگ میشه الحمدالله.بیخیال شو بیخیال.توکل توکل توکل.اول توکل،بعد توسل،بعد تدبر و تفکر و خیلی زیاد تحمل.نتیجه ش بشه یک تحول شیرین انشالله

همیشه و در هر حالی باید شکر گفت عزیزم.

عزیزم بچه ی شما نارس نیس چون سالمه..زود رس هست..زود بدنیا اومده فقط..ولی من هررررر کی دیدم زودتر بدنیا اومده خیلی باهوش بوده...اینکه میگی انگلیسی بیشتر حرف میزنه.. فارسی کمتر،تو خونه بیشتر باهاش فارسی صحبت کن.ازش سوال بپرس تا جواب فارسی بده...کتاب فارسی بخون ..کم کم یاد میگیره..کاش بچه ی من زبانش قوی تر بود خارجی قشنگ حرف می‌زد.من که از خدامه....در مورد ارتباط نگرفتن با بقیه هم،شاید بچت از اونا خوشش نیاد.حتی اگه خوشش بیاد تو ایم سن کاملا طبیعیه....هر کی گفت نارسه،اولا بگو نارس ن و زود رس .خداروشکر بچم سالمه...دوما لابد بچم از شما خوشش نمیاد که ارتباط نمیگیره..بعد حتما مهد بفرس چون اتفاقا مهد باعث میشه بیشتر ارتباط بگیره..شاید زمان ببره ولی تاثیر داره

والاپسرمنم نارس دنیااومده اماتکامل رشدی نوزادنارس تا۲سال الان که دیگه ربطی به زمان تولدنداره ماشااللع بچه شماازبچه من جلوترم است

عزیزم دیگه نارس بودن بچه تون مربوط به نوزادی بوده منم دختر اولم نارس بود، اگه کمتر فارسی حرف میزنه شاید به خاطر این هست که زود دوزبانه شده، زبان دومش چیه؟

دختر من ۴ سالشه گوشت نمیخوره . هیچوقت ماهی گوشت گاو گوسفند مرغ اصلا طی این ۴ سال لب نزده .


فقط برنج خالی


بخدا اگه الان این بچه به دیگران بگم داستانش همه میگن مریضه فلان مغزش فلانه


ولی هیچی نیست علاقه نداره علاقه مهمه . بعدش کوچولو طی زمان یادمیگیرن

دختر آبجی من تا ۶ سالگی اصلا تو بگو یک قاشق غذا نمی‌خورد هیچی اونقدر لاغر اسکلت شده بود فقط شیییییر تو شیشه شیر می‌خورد ۲۴ ساعته شیر گاو . ما می‌گفتیم این میمیره غذا نمیخوره رفت مهد کودک از بچه ها یادگرفت چطور غذا بخوره یادگرفت شیر باید ترک کنه الان دیگ اونقدر باهوش اونقدر خانم شده

حالا بچه تو نارس بوده.ولی پسرمن با وزن ۴۳۰۰ کامل بدنیا امد.فکر میکردم خیلی سختی کشیدم اما وقتی دیدم خیلیییی از مشکلات بقیه رو تجربه نکردم دیدم نه من خیلی هم خوش شانس بودم..الان پسرم به اقتضای سنش مثل خیلی از بچهای دیگه اذیت میکنه خرابکاری میکنه لجبازی میکنه رفتارای زشت و آبرو بر میکنه.و من گاهی حواسم نیست و تحت تاثیر حرفا و مقایسه های بقیه میرم..اما با خودم عهد بستم با اینجور آدما خیلی کم رفتامد داشتباشم و بتونم درست واکنش نشون بدم به حرفاشون تا آرامشم حفظ بشه.چون خواه ناخواه تاثیرپذیر هستیم.دیگران فقططط درمورد نیمه خالی لیوانو حرف میزنن حتی اگه فقد یه قطره کم باشه همونو میبینن.پسر من تا بدنیا نیومده بود همه میگفتن اخی مادر به این لاغری بچه ۱کیلو هم نیست.درشت به دنیا اومد هیچکس هیچ حرفی نزد.زردی نداش کولیک نداشت رفلاکس نداشت سیستم ایمنی بالا خیلی کم سرما میخورد.همه چی طبیعی و بدون اذیت.ولی وقتی قیافه های عجوزه خانواده شوهرمو میدید میزد زیر گریه همش گریه میکرد تا۲سالگی.اونا هم میگفتن بچت ادم‌ندیده اس یا الان چون خیلی شیطونه و دوسداره جلب توجه کنه میگن وحشیه.و چون شوهرم بچگی اروم و مودب و مستقل بوده پس مشکل از منه که نتونستم پسرمو اونجور تربیت کنم..و خیلیی قضاوت و گو*ه خوریای دیگه.تنهاا راه اینه که رفتامد کم باشه و ضعف نشون ندیم.بچه مونو طبیعی جلوه بدیم تا اونا برچسب نزنن.ادمای بیشعور و بی فرهنگ نسلشون برچیده نمیشه متاسفانه

تو خیلی مادر قوی و صبوری هستی🤗😍

حرف بقیه رو میتونی نادیده بگیری ولی شوهرت بخواد ببخشید زر مفت بزنه خیلی ظلمه
تا دیشب بهم سرکوفت میزد که تقصیر توئه بچه حرف نمیزنه با اینکه حرف میزنه ولی ارتباط نمیگیره

پیامتون واسه مامان درسا خوندم عزیزم زیادی حساس شدی بخدا نصف کارایی که دختر شما تواین سن بلده بیشتر بچه ها تو ۶و ۷ سالگی یاد گرفتن.
حرف مردم همیشه هست بیخیال خداروشکر تنش سلامته
خدا براتون حفظ کنه ماشالله بهش عزیز من رو🥰

عزیزم دختر منم نارس بدنیا اومد . احتمال ۱۰۰ جور بیماری رو بخاطر پلی هیدروآمینوس شدید بودنم میدادن هر هفته سونو و اضطراب . خدارو شکر دختر باهوشیه . لجبازی میکنه . خیلی شیطونه .ناخن میجوه .موهاش بلند باشه مو هم میجوه . بسیار بد غذاست .هنوز خودم بهش غذا میدم اکثرا میگن باید مستقل غذا بخوره .هر بچه ای ی جوره . تمام سختی های بزرگ شدنش با مادره ولی نمیدونم چرا دیگران دست از دخالت برنمیدارن . مادرشوهر و خواهرشوهرم میگن چرا مهد گذاشتی از مدرسه زده میشه . چرا سینه مرغ بهش میدی رون مرغ نمیدی که آهن بیشتری داره وقتی نمیخوره چکار کنم . ولی من روش خودم رو در پیش گرفتم و انگلیسی بهش یاد میدم . مهد میفرستم .

تنش سلامت عزیزم

نارس مگه چیه ؟
نصف بچه های فامیل ما خیلی خیلی زودتر از موعد به دنیا اومدن
یکیش ۷۰۰ گرم بود الان کلاس سوم هست
یکی تو ماشین به دنیا اومد الان کلاس کلاس اوله
برادرم ۷ماهه بوده . نوه خالم ۸ بود
برادر شوهرم دیگه از همه ریزتز بوده الان قدش یک و نود و پنج و وزن ۱۲۰ کیلو
من نمی‌دونم چرا برای مردم عجیبه.
آخه چه فرقی داره ..مهم اینه بچه بعد از هفته ۲۶ سالمه

کوچولو نارس بوده الان که رسیده منظورت نفهمیدم الان من مشکلی نمیبینم. چرا باید از مهد بگیری

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
مامان عطرین💙 مامان عطرین💙 ۴ سالگی
🌱͟◄𝒉𝒊𝒄𝒉►:
زینب خواب دیدم من و تو و عروستون رفتم پیش یه دکتری
خیلی معطل شدیم تا نوبتمون شد اول نوبت من بعد فاطمه بعد تو
من به فاطمه گفتم کی میاد دنبالت گفت بابام گفتم منو میتونی برسونی گفت نه بابام کار داره گفتم حله رو میز منشی کیک بود فاطمه گفت زینب می‌خوام تو گفتی روم نمیشه بذار منشی بره میرم میارم برات...
بعد من به فاطمه گفتم خدا کنه بچت موهاش به توبره ( فر بود) چشماشم به تو بره ابرو و دماغبه زینب لباش به مهدی خندید
بعد همینجوری حرف میزدم دکتر آقا بود اومد به بچه لباس سفید موها لخت مشکی چقدر ناز بود داشت می‌خندید داد بغل من گفت بیا بچت بغل کن همه دور من و بچه جمع شدن من تو ذهنم میگفتم چرا من اگه زایمان کردم بخیه هام درد ندارن ! اگه بچم الان ددنیا اومده چرا گریه نمیکنه می‌خنده!
که فاطمه بچم بغل کرد و داشت ناز میکرد یهو ناخنش کرد تو لپ بچه همه اومدن بچه ازش کشیدن و دکتر دعواش کرد و فاطمه یکم بد وببراه گفت رفت بیرون

بعد من بچه گرفتم خوابوندم
تو ناراحت بودی از رفتار فاطمه
صدات کردم زینب بیا ببینش چه نازه
اومدی بالا سرش دست گذاشتی رو لپش و من بیدار شدم 😂😂❤️اینم خواب داغ داغ بیدار شدم نوشتم که یادم نره
بچه ها این خواب تعبیر داره؟
سریع رفتم به دوستم تعریف کردم
چی بزنم گوگل
مامان حسنا مامان حسنا ۴ سالگی
مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام مامانا
شما برا تربیت جنسی بچه هاتون چیا بهشون گفتین؟
من جاهای خصوصی رو گفتم و این که نباید کسی ببینه و دست بزنه و از این حرفا
دخترمم خیلی رعایت میکنه
دیگه نمیدونم چیا باید بهش بگم
دو روز پیش خونه پدر شوهرم بکدیم پسر خاهر شوهرم که وقیقا همسن دخترم هس هم بود با دخترام بازی میکردن تو حیاط خودمم از پششت پنجره حواسم بهشون بود یه لحظه حس کردم پسره داره میگه فلان جام رو بیرون آوردم (دقیقا اسم الت تناسلی مرد رو اسم واقعیش رو) بعد من گفتم شاید بد متوجه شدم ولی دو سه بار شنیدم و زود نگا کردم ببینم چه خبره دیدم چیزی ده نمیگه و بازی میکنن گفتم شاید بد متوجه شدم دیگه حواسم بهشون بود تا این که یک ساعتی بعدش دیدن واقعا داره هی میگه فلان جات رو بیار بیرون اینقددد عصبی شدم جوری که دخترام متوجه نشن رفتم بهش گفتم اگه از این حرفا بزنی نمیزارم بازی کنین
خیلی خیلی پسر بی ادب و پر رو و گستاخی هست با هیچ کس صلاح نمیره منم اصلا نمیزارم همو ببینن ولی اون روز اتفاقی شد
بعضی خونواده ها از جمله بابای همون بچه اینقد بی فرهنگن که فکر میکنن چون پسر هس دیگه مجازه هر چرتی بگه تشویقش هم میکنن
حالم ازشون بهم میخوره