۵ پاسخ

به ما مادرها به چشم برطرف کننده ی نیازهاشون نگاه میکنن ولی به باباشون و بقیه به چشم سرگرمی برای بازی نگاه میکنن همه ی بچه ها هم همینطورن بی خیال باش🤣

پسرمنم همینه

پس همدردیم
باور می‌کنی من یه روز گریه کردم از این کار دنیز که بغل من نمیومد

به قول خودت خنده داره این حست تو مادرشون مطمئن باش بیشتر از پدرش ن اطرافیان عاشق تواند به حدی که تو بغل تو دردشون آروم میشه این حست هم احتمالا از خستگیه تنهایی برو بیرون حموم آرایشگاه خرید تو خونه آرایش کن لباس گل گلی بپوش باهاشون برقص و بدون اونا بزرگ میشن دیگه بچه نمیمونند که تو از بچگیمون لذت ببری

دقیقا مث من 🥲

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۱۰ ماهگی
سلام مامان های عزیز من میخام درد دل کنم و ممنون میشم ک شما هم صاقانه صحبت کنید
من صب تا شب تو آشپزخونه م در حال آشپزی برای خودمون و جداگانه برای بچه م .ظرف شستن.چای و...
یا در حال پوشک و لباس عوض کردن و شستن بچه م یا قطره دادن و....
اما همش فک میکنم مادر خوبی نیستم چون اینجا یه چیزایی میگن ک ادم احساس ناکافی بودن میکنه نمیگم که دروغ میگن و البته با احترام به همه ی مامانای دلسوز و زحمت کش اما من میگم چرا من نمیتونم اون کارا رو بکنم
مثلا میگن چه کتاب داستان میخونیم از الان برا بچه هامون
یا فلان بازی رو باهاش میکنیم یا فلان غذا رو درست میکنیم یا مثلا یه غذایی بهش دادن که خونه و خودشو ب گند کشیده یا میگن شبا ساعت هفت میخابونیم تا صب یا شیر شبشو قط کردیم و.....یا یه غذاهایی میدن ک منم با اینکه 32تا دندون دارم نمیتونم بخورمش
من حتی بضی وقتا وقت ندارم کارای شخصی خودم رو بکنم از صب تا شب در حال بدو بدو
بعد همش فک میکنم غذاهای بچه ی من مثه اونا نیست شبا دیر میخابه واسه شیر چند بار بیدار میشه و بازی و کتاب داستان و اینام نمیرسم
خیلی حس بدی دارم گاهی میگم کاش با گهواره آشنا نمیشدم😔