#پارت سوم زایمان طبیعی
تا شدم ۳۷هفته و یک روز
حرکات اسکات رو شروع کردم روزی بیست بار اسکات میزدم
یک ساعت پیاده روی میکردم و یک روز درمیون دوش آب گرم می‌گرفتم
.........
چون تو بچه قبلیم تجربه داشتم که بدون درد رحم من باز میشه باید خودم زود تر برم دکتر برای برسی زود زود میرفتم معاینه میکردن
هفته ۳۷هفته و چهار روز
درد داشتم انقباض داشتم گفتم برم مامای بهداشت معاینه کنه ببینم وضعیتم چیه
رفتم ماما گفت که من معاینه نمیکنم گفتم پس تو اینجا چیکار می‌کنی من رحمم باز بشه بچه زود بدنیا بیاد چیزی بشه از توعه و اینا بعد کلی دعوا راضی شد که معاینه کنه بهم گفت یک و نیمی یاهمون دو ویزیت نیست انقباض نداری بچه هم حرکت می‌کنه
درحالی که اون روز حرکت نکرده بود اصلا
من فهمیدم ماما چیزی حالیش نیست اومدم خونه دیگه کار پیش اومد نرفتم بیمارستان و اینا
درد هامم به کل قطع شده بود
انقباض نداشتم درد نداشتم حرکات بچه هم خوب بود
تا شد ۳۷هفته و ۶روز
اون روز طرفای بیمارستان کار داشتیم به شوهرم گفتم برم یه ان اس تی بدم ببینم وضعیت چیه خودمم دلم میخواست بچه اون روز بدنیا بیاد
رفتم بیمارستان گفتم یکم انقباض دارم و بچه حرکتش کم شده
الکی🤪
ان اس تی گرفت گفت زیاد جالب نیست گفت برو بالا معاینت کنم
معاینه کرد گفت سه سانتی
و باید بستری شی
ولی من یهو ترس اومد سراغم گفتم اصلا انقباض ندارم بچه هم حرکتش خوبه گفت باز خودت میدونی یابرو خونه دردات بیشتر بشه بیای یا بیا بستریت کنیم
گفتم نه برم خونه بیام
از اونجا ترسیدم رفتم دکتر خودم
دکتر خودم معاینه کرد گفت چهار سانت روبه پنجی
🫡
گفتم چی میشه الان گفت باید زود بستری بشی
گفتم آخه من هیچی نیاوردم برم خونه بیام
گفت اصلا امکان نداره

۳ پاسخ

عزیزم چه ورزشایی کردی

وای از همین میترسم که برم بستریم کنن دیگه برنگردم خونه🤕😂

اخی چه خوب که اذیت نشدی خداروشکر

سوال های مرتبط

مامان نیکان 😍 مامان نیکان 😍 ۵ ماهگی
مامان علیسان مامان علیسان روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی:
پارت ۳
من اصلا فکرشم نمیکردم اون روز زایمان کنم چون ماما گفت میری بستری میشی سرم‌میزنن بهت دردات میخوابه فعلا زایمان نمیکنی مجبور شدم برم ساوه چون خونه مامانم اونجاست یک ساعت و نیم راه بود.. شوهرم اومد از سرکار، جهت اطمینان ساک بیمارستان و یه سری لباس برای خودم و از قبل خرما و مغزیجاتی که اماده کرده بودمو برداشتم راه افتادیم ساعت ۱ بود رسیدیم زایشگاه معاینه شدم گفت ۳،۴ ثانتی هم خوشحال بودم که دردی احساس نمیکنم هم استرس داشتم یکم که چرا دارم زودتر زایمان میکنم ... ان اس تی دادم انقباض داشتم گفت باید بستری بشی امروز زایمان میکنی زنگ زدم مامانم گفتم بیاد بیمارستان تا برسه منو بردن اتاقی که برای زایمانه و لباس دادن بهم همش میترسیدم اذیتم کنن چون بدون درد بودم خیلی دوست داشتم برم خونه ورزش کنم دوش بگیرم دردام شروع بشه بعدش بیام بستری بشم ولی نمیزاشتن میگفتن انقباض داری مامانم اومد پیشم ناهار اورد برام ، ناهارمو خوردم و کلا تا ساعتی که زایمان کنم همش میخوردم مامانم همه چی برام اورده بود شربت عسل خرما ،مغزیجات ، نسکافه،کاچی، مجدد معاینه شدم بازم همون ۳،۴ ثانت بودم...