پسرم دیوونم‌ کرده خسته شدم میبینمش ازش بدم‌میاد یه دقیقه آرام و قرار نداره دو بار پشت سر هم بردمش خونه بردارشوهرم هروز دم در وایساده که بریم چای میخرم دردم میکنه قندان زو برمیداره میریزه سفره رو پهن میکنم انگار جن‌می‌گیرنش همه غذاهارو میریزه سر سفره با قاشق میگم نکن من خودم‌میدمت لگد میزنه کاسه هارو مرم‌تا حیاط خلوت میاد میارمش جیغ و داد به زور میخوابونمش باباش یه دقیقه گردنش نمیگیره دست تنهام از بس خستم میکنه یه اتاق رو که جارو میکنم بدنم خالی میکنه دست و پاهام میلرزه انگار فشارم‌می افته ۴۵کیلوام خونه هارو تمیز میکنم پشت سرم بالشارو میندازه تلویزیون زو روشن میکنم میره خاموش میکنه از سیم میکشه زندگی رو برام‌جهنم کرده خسته شدم‌از دستش صبح همینکه بیدار میشه با گریه بیدار میشه تا شب روز بعد همین آش و کاسه سالم سالمه هیچیش نیست خدایا فقط بگذره من گوه بخورم بچه بیارم

سخته منم دخترم همینجوره .خوب میشن یکم بزرگتر بشن خداصبری ب همه مادرا بده

عزیزم چای رو با قند نیار
یدونه بگیر دستت.بچست دیگه.اینا واسش سرگرمیه.بازیش اینجوریه

😔😔😔😔فقط خدا بهمون صبر بدع

ببین انرزیش خیلی بالاست..هر طور شده باید خودش رو خالی کنه..میدونم ب حرف راحته ولی با توپ بازی،چ میدونم پارک رفتن باید خودش زو خالی کنه

تو چقدر منی...من دیگه روانی به تموم معنام روزا از خواب پا میشه نق نیزنه و کریه میکنه تا شب که میخوابه ..واسه یه لقمه غذا باید تموم خونه رو بچرخم...خیلی حس ناامیدی دادم تو زندگیم خیلی خیلی

خونتون ویلایی نیست ببری خیاط بازی کنه؟خب .من اگه هرروز دخترمو نبرم بیرون روانی میشم.دیروز شکر هارو ریخت رو فرش .بخاطر این جریانات دوروزه نشستیم تو خونه.گفتم امروز هرجوری هست میبرمش بیرون

وایدانقد حساس نباش بزار بریزه بپاشه مگه چند وقت قراره بچگی کنه وقت برای تمیزی زیاده من خونم آنقدر شلوغه خودم اعصابم خورد میشه ولی میگم ولش کن بزاز بازی کنه

وقتی این کار رو میکنه بهش توجه نکن دعواش نکن سریع جمع نکن وسایل رو یکم باهاش حالت قهر بگیر
هر چی بیشتر بگی بیشتر خرابکاری میکنن باید صبر داسته باشی

شاید تنها هست خونه حوصله اش سر میره ببر پارک یا جای ک بچه ها هستن بازی کنه ، براش خوراکی بخر