۵ پاسخ

من از دست بابام تصمیم گرفتم کمتر برم خونه مامانم اینا از بس که میخواد همه چی تو دهن بچه بزاره اعصاب و روان واسم نذاشته کلی هم باهاش بحث میکنم اما گفتم کمتر برم بهتره من نمیدونم میگیم بریم اونجا یکم استراحت کنیم بدتر با اعصاب خوردی برمیگزدیم خونه

واااای مشکل منم هست میرم خونه بابام همش گوشی دستشه

عزیزم خونتون گوشی خودتو اصلا نده اونجا هم کمتر برو

دقیقا منم سر همین مشکل دارم
ولی خب چند مدته زیاد خونه بابام نمیرم یعنی سرکار نمیرم از سر دخترم تا حدودی افتاده
غذاشم با گوشی میخورد دیگه از سرش انداختم با کلی سختی

این خواهر زاده من عاشق گوشیه پسر من گوشی میدم بهش پرت میکنه

سوال های مرتبط

مامان دوقلوها مامان دوقلوها ۱ سالگی
مامانا یه مسئله ای هست که من خیلی بابتش عذاب وجدان دارم
چند وقت پیش که بچها مریض شدن و بردمشون سرم بزنن برااینکه رو تخت بمونن تا سرمشون تموم بشه من رفتم توی نت سرچ کردم شعر کودکانه و براشوت شعر اوردم گذاشتم ازاون روز هی گوشیمو میارن بهم میدن ک یعنی اون شعره رو بذار منم شدیدا ازاینکه گوشی دست بچها بدم یا چیزی براشون تو ی گوشی بذارم بدم میاد
حدودا ۹۰ درصد موفق بودم و با وجود گریه و لحظه های سختی که داشتم گوشی ندادم دستشون اما ده درصد هم شده و مواقعی که دیگ خیلی کم اوردم یا تو موقعیتی بودم ک مجبور شدم هرازگاهی گذاشتم اون شعرو براشون
حالا مشکلم اینکه وقتی میریم گاهی( گاهی هاااا همیشه و هر لحظه نه) جایی گوشی بقیه رو میدن دستشون و فکر میکنن بقیه هم اون شعر رو توی گوشیشون دارن و بقیه هم گوشی رو باز میکنن و توش عکس و فیلم نشونشون میدن
امشب رفته بودیم پارک بیچاره کردن منو بچها اینقدر ک گریه کردن اما من همش میبردمشون بازی و اینا بعد یع مامان دوقلوی دیگه کنارمون بودن همین ک اومدن گوشی داد دستشون و تا وقتی رفتن ساکت و توگوشی بودن
بقیه هم هی میگفتن خودتو پاره کردی حالا چی میشه یذره هم گوشی نگاه کنن ببین این مامانه چه راحت و ریلکسه و من واااااقعا کلافه میشم از حرفاشون و معذب ازاین بابت که فکب میکنم چون تو خونه زیاد تو گوشی میرم بچهاهم اینجوری شدن
میخوام گوشیمو بذارم کنار و یه گوشی دکمه ای بردارم میدونم خیلی سخته اما شاید اینکار باعث بشه توجه بچها از گوشی برطرف بشه
نظرتون چیه؟