۱۱ پاسخ

یه پاسخ غلط بده ببین تصحیحش میکنه یا نه.. یا چندتا عکس نشون بده بگو کدومش داره فلان کارو میکنه یا جوری بپرس که جوابش آره و نه یا یه جواب تک کلمه باشه.. اینکه مستقیم بپرسی این داره چیکار میکنه برای بعضی بچه ها که گفتارشون ضعیفه جواب نمیده بعضیاشونم لجبازن میدونن و نمیخوان بگن باید یه جور دیگه از زیر زبونشون حرف بکشی

ببخشید یعنی این جمله رو یادش میره که تکرار کنه؟یا اینکه دختره داره چه کاری رو انجام میده؟
براش قصه بگو قصه رو زود به خاطر میسپرن بچه ها

با بازی هم یاد نمیگیره؟شاید لج میکنه

فقط رو همین کلمه اینه یا کلا یاد نمیگیره؟
چون دختر منم بعضی کلمه ها رو انکار دوست نداره
همش میگه چی بود؟
ممکنه استرس شما بهش منتقل شده و بدتر شده
یکم بی تفاوت باش و چند روزی اون کارت رو باهاش کار نکن

پسرمن حالا یادش میمونه جمله بندیش خیلی کوتاهه

من زیاد سخت نمی‌گیرم پسر منم حرف زدن خوب بلد نیس

عزیزم تقصیر خودش نیس
تمرکزش پایینه
ببرش نوروفیدبک رو تمرکزش کار میکنه

از ایکیو نیس،رو‌توضیحاتت تمرکز نمیکنه

من‌خودم زبر و‌زرنگ بودم بچگیمم وای اصلا تو‌کتم نمیره این هر کی هر چی میگفت زودی میگرفتم کسی بوده بچش اینطوری باشع بزرگ بشه خوب بشه؟

یکی دوسال دیگه باید بره مدرسه من باید چیکار کنم وای این هیچی اصلا یاد نمیگیره 😢

مگه میشه ی نفر اینقدر آیکیوش پایین باشع همه چیز اینطوریه بیشتر از ۱۰۰۰ بار من تا ۱۰ ب این یاد دادم اول تا ۵ بد تا ۱۰ باز تو این دوسال بلد نیس کامل بشماره

سوال های مرتبط

مامان رهام مامان رهام ۴ سالگی
آی روانشناسا.بیاید بگید من چیکار کنم؟ به شوهرم بگم بهشون بگه یا خودم بگم؟ دیدید دیشب باز رهام آورد بالا تا یه ذره کیک خورد.شنبه بردمش دکتر و بارها بردم و پایینیا میدونن معدش به بیسکوییت شیرین و کیک و... اینچیزا حساسه و نباید بخوره و زود ترش میکنه.الان چندروزه همش عصرا رهام تا پامیشه ، بجای عصرونه خوردن میدوه پایین.اونا هم بهش بیسکوییت و شکلات و کیک میدن.معدش باز مدتیه ریخته به هم.گوش نمیدن.وقتی هم سعی میکنم بیارمش بالا.مثلا میگم بیا کارتون مورد علاقت شروع شد، اونا نمیذارن.میگن حوصلمون سر میره، نرو بالا.مخصوصا برادر شوهرم.مثلا امروز از صبح توی حیاط داشتن در حیاطو رنگ میکردن.اینم از صبح پیششون بود تا الان.صداش زدم میگم بیا دیگه ناهار. انقد توی پله ها گفتم رهام.تا مادرشوهرم گفت صداش میزنن. برادرشوهر بیشعودم گفت : محلش نذار.
مامانت نیست.صدای پرنده هان!
یا دیروز ظهر باز صداش زدم واسه ناهار.رهام جواب داد : وای کوشتوم. ( تکه کلام برادرشوهر و پدرشوهرم) .اونا هم زدن زیر خنده و پدرشوهرم گفت وای بچمو کشت، پاشو برو بالا..
آخه اینا دارن منو خراب میکنن.هم تربیت بچمو.هرچی با رهام قشنگ صحبت میکنم و یادش میدم منکه صدات میزنم، بیا.مامانت منم و...فلان.گوش نمیده.اون نره خرا دارن یادش میدن اینجوری حرف زدنو.هر سری بحث کردم ، تا ۲ روز خوب بودن.دوباره یادشون رفته.چه کنم بنظرتون؟‌ الان باز رفت پایین و نخوابید.😭درم روش قفل کردم، شروع کرد داد و جیغ .ترسیدم باباش بیدار شه.درو باز کردم گفتم برو همونجا بمون دیگه حق نداری بیای پیش من😖