۱۴ پاسخ

من خودم خیلی سفیدم خیلی
ولی خوب کشاله رانم تقریبا سبزه است
بالاخره جسم و جان هست ماها ادمیم بالاخره بدن واکنش نشون میده نسبت به لباس زیر و ژیلتذو اینجور چیزا

خخخ خوبه شوهرش نبودی درجا طلاقش میدادی

بعد همه هم تو کامنت اومدن گفتن ارع منم اونجام سفیده😂😂😂😂

همه ما آفریده خداییم چه سفید چه سیاه اصلا مهم نیست مهم ذات پاک ادمه.
یسری انسان های هوس باز اومدن رنگ رو ملاک کردن

من کل بدنم سفیده حتی کشاله رانم
فقط اونجام یکم تیرست😬

اونجا مخفیه بابا سفید باشه سیاه باشه فرقی نداره 😅مهم شوهر ادمه

اره بابا منم موقع زایمان سه تا خانوم با من تو اتاق زایمان بودن اینقد سفید بود هر سه تا شون شیر برنج بود یعنی نگم دستا پاها صورت شون برق میزد ولی موقع معاینه چشمم ب اونجا شون میخورد وای نگم که چقد اونجا شون و کشاله ران شون سیاه سیاه انگار پارچه سیاه بود

اره جاری منم همینه از صورت سفیده بدنش دستاش نه

من پوستم سفیده ولی کشاله رانمم سفیده بنظرم واسه کسایی تیره میشه چاقن رونهاشون بهم سابیده میشه اونجاشون سیاه میشه

من یکیو میشناسم بشدددت سفیده دیگه شیر برنجه بعد از اقوام هست دختر خالم حین زایمانش پیشش بوده سوند زدن براش دیده گفت اینقدر اونجاش سیاه بوده فک کردم‌شیو نکرده😂😂😂

بر عکس من صورتم سفیده دستام یکم تیره تر بدنم دیگه همه ی بدنم ی نواخت سفیده همیشه بخاطر دستام اعصابم خورده

منم دستام و صورتم و کلا پاهام سفید و روشن هست فقط شکمم بعد زایمان یکم سبزه شد

همه اینجوری نیستن.من خودم سفیدم تقریبا همه جام سفیده

*من خودم پوستم نه سفیده نه سبزه گندمیه
اشتباه تایپ کردم

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
سلام خانما خوبین امروز یکی از مامانای باردار 37 هست میخواست زودتر زایمان کنه میگفت خسته شدم بعد من یاد یه خاطره ای از خودم افتادم یادمه منم 37ودو سه روز داشتم رفتیم عروسی پسر عمم بعد اونجا متوجه شدم که منو دختر عموم طبق سنو ان تی تو یک روز تایم زایمانمون بود اون شب 😂😂😂😂دختر عموم بهم گفت دکتر بهش نامه داده برای چهارشنبه همون هفته بره برای سزارین اینقدر ترسیده بودم اونشب انگار یه چیزیو با سرعت بالا کوبیده بودن تو صورتم من همش فکرمیکردم یک ماه دیگه برای زایمان وقت دارم وقتی اون گفت من دارم زایمان میکنم اینقدر خودمو به زایمان نزدیک ندیده بودم اصلا باورم نمیشد تو ماه خودمم😂😂انگار از یه خواب عمیق به بدترین شکل ممکن بیدارم کردن جالبیش اینجا بود خونمو هم تمیز نکرده یعنی یه جورایی هبچ امادگی برای زایمان نداشتم و دقیقا روز سشنبه همون هفته که قرار بود مادرو خواهرم بیان کمکم برای تمیز کردن خونه کیسه ابم پاره شد یعنی چهار روز بعداز اون شب رفتم زایشگاه برای زایمان جالبترش این بود که دختر عموم رو هم همزمان با من اورده بودن زایشگاه اونم دردشو یاد کرده بود 😂😂😂الان که نگاه میکنم میبینم چقدر بیخیال بودم و چقدر بعضی مامانا برنامه ریزی دارن برای زایمانشون اینقدر اومدنش غافلگیرانه بود که من حتی نه موهامو رنگ کردم نه اصلاح کرده بودم نه خونم تمیز بود حتی خرید خونمم نکرده بودم 😂😂😂بیچاره خواهر وشوهرم تا روز بعد که من از زایشگاه مرخص شدم خونمو مثل گل تمیز کرده بودن شوهرمم کل خرید خونرو تنهایی انجام داده بود در کنار کمک هایی که به خواهرم تو تمیزی خونه و جابجایی وسایل داده بود 😂😂😂
مامان کوچولوهای قشنگم مامان کوچولوهای قشنگم ۲ سالگی
۴ساله ازدواح کردم
موقعی که ازدواح کردم تو کرونا بود رفتیم محضر عقد خوندیم و اومدیم خونه بقیه هم رفتن خونه
۸ماه بعد عروسی هم باردار شدم (چون سه ماه بعد عقد پریود نشدم یهو و فکر کردم حامله ام و اینا بعد دکتر گفت تنبلی تخمدان دارم بعد به همسرم گفتم گفت‌ بخاطر این مشکلت زود باید بچه بیاری که بعدش ۴-۵ماه تو اقدام بود تا با دارو دوقلوهارو باردار شدم بعد الان میگه منظورم اینقدر زود نبود بعد این همه سختی بزرگ کردن بچه ها )تو دوران عقد چوم کرونا بود هیچ جا نرفتیم نه سینمایی نه کافه ای نه رستورانی نه مسافرتی
به دلیل بارداری دوقلوها عروسی هم نتونستم بگیرم چون پرخطر بود و ۹ماه استراحت مطلق بودم الان خیلی به دلم مونده عروسی نگرفتم
همون موقع که گفت زود باید بچه بیاری خودم در مورد تنبلی تخمدان تحقیق کردم خیلی ترسیدم که نازا باشم و ۲-۳ماه هرشب بحث داشتیم سر بچه من میگفتم اقدام کنیم چون ترسیده بودم نتونم بچه بیارم هیچوقت
یه ماه دیگه مادرشوهرم و پدرشوهرم و برادرشوهر مجردم میرن مشهر با قطار
همسرم میگه هم قیمتش خوبه هم مامانشون اینا دست کمک هستن
ولی خانوادشون خیلی آشوب میکنن تا بچه یه ذره آشوب کنه میگن چشه یا میگن بیا بچه رو اینجور اونجور کن مثلا هربار تلفن من کسی زنگ بزنه مادرشوهرم میگه کی بود
من گفتم خردادماه اوج گرما سه تا بچه کوچیک ببرم کجا
بعد هم نمیخوام کسی همرام مسافرت بیاد
همسرم میگه یکی بالاخره باید همراهمون بیاد میگم هروقت بچه ها بزرگ شدن میریم
آخه مادرم هم کمردرد و پادرد هس
حتی برا زایمان هم نیومد کمکم خودم سه تا بچه رو تر و خشک کردم و میکنم