۹ پاسخ

پسر منم. البتع من خودمم میکنم 😁 منم سعی میکنم میبینم دستشو بگیرم حواسشو پرت کنم. لباشون نباید خشک بشه دکتر پماد ویتامین آد داد واسه خشکی لبش ولی نمیذاره بزنم گه

دختر منم موقع هایی که خوابش میاد پوست لبش رو میکنه کلی هم دعواش کردم براش بالم لب زدم که چرب بشه بازم می‌کنه

وااااای پسرم منم همینجور یه سره در حال کندن بردمش دکتر پماد داد اما جواب نداد بعضی موفع ها میکنه انقدر خون میاد اما دکتر کاردرمان نشون دادم گفت این از استرس اخه چه استرسی باید داشته باشه بچه ۲ ساله وقتی از گل نازک تر بهش نمیگی

باید سرگرم باشه ک نره سمتش

کلافم کرده فقط داره پوست لب میکنه

وای دختر من🤦‍♀️🤦‍♀️

منم پوست لبمو میکنم مدام 🫤خیلی لذت بخشه واسم یعنی باعث میشه اروم بشم یجوری خودمو انگار با پوست لبم اروم میکنم بااینکه اصلا استرسی نیستم مشکل اعصابم ندارم عادت شده واسم ولی اگر مثلا دچاراسترس شم دیگه دستم ازلبم جدانمیشه اونم احتمالا خودشو اینجوری اروم میکنه حالااگر یوقتی سرش دادبزنی یه استرسی وارد کنی بهش بدترمیشه حتی تذکردادنم بدترش میکنه

الان چندسالشه عزیزم؟؟؟

پسر منم بیکار بشه پوست لبشو میکنه😶😶😶😶بهش میگم نکن لبت کنده میشه بعد ول میکنه

سوال های مرتبط

مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
خواهشا کسی نیاد اینجا نصیحت بنویسه راجع به چیزی که میخام بگم امشب پسرم رو برده بودیم پارک یه پارک تو یه منطقه ی بالا شهر همه بچه ها تو قیمت وسایل بازی خوشتیپ بودن و تمییز و مرتب پسر من افتاده بود دنبال بدتیپ ترین بچه ی دنیا والبته شلخته ترین و نچسب ترین که یعنی واقعا خواستنی نبود من اصلا به ایناش کار ندارم خیلی چرک بود و کفش نداشت جورابم نداشت فقط این یه دونه بچه تو پارک اینطوری بودپسر من ثانیه ای ولش نمی‌کرد مدام دنبالش میرفت هر کاری اون میکرد اینم میکرد با همون پاهای برهنه مثلا دویید رفت تو دشویی پارک که شوهرم بدو بدو رفت پسرم رو گرفت ما جفتمون خیلی مایه شدیم ولی من چیزی نگفتم بغلش کردیم رفتیم نگم چه اشکایی می‌ریخت واس اون بچه چون مطمئنم پارک نمیخاست اصلا بازی نکرد فقط چسبیده بود به اون رفتیم یه پارک دیگه که از دلش دراد مطمئنم باورتون نمیشه اینجا هم رفت نچسب ترین و نخواستنی ترین و کثیف ترین بچه رو انتخاب کرد ما شُکه شدیم شوهرم خیلی خیلی ناراحت شد گفت لابد بزرگم شه میخاد بره دنبال آدمای به درد نخور این بچه هایی که میگم دقیقا اونایی بودن که پدرومادراشون تو پارک ولشون کرده بودن واصلا نمیدونستن کجا هستن من بارها از پسرم وقتی میبرمش بیرون این حرکت رو دیدم ولی به شوهرم نگفتم ولی واقعا فکرم رو مشغول کرده چرا باید بره دنبال بچه های کثیف اونایی که کسی کاری باهاشون نداره شلخته هستن و......
مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
امشب رفتیم پارک جامون رو یه طوری انداختیم که روبروی سرسره باشیم و پسرم رو ببینیم اولش که شام خوردیم شلوغ بود یا من میرفتم سر میزدم یا شوهرم بعد خلوت شد فقط پسرم بود تو سرسره به بچه اومد یه عروسکم دستش بود پسره من کلا خیلی بچه ها رو دوس داره رفت سمتش برای بازی بچه هه ماشالله هاپاره بلند داد زد که نمیدم مال خودمه برو اونور میخاست قورت بده پسرمو من خیلی آتیش میگیرم کسی سر پسرم داد بزنه چون هنوز صحبت نمیکنه ونمیتونه منظورش رو بگه دیدم داره اشک میریزه میاد سمت ما بدو بدو رفتم سمت اون بچه رو سرسره داد زد که عروسکمو نمیدم بهش مال خودمو منم بهش گفتم خوب به جهنم که نمیدی بار آخرت باشه داد میزنی ها یهو مامان باباش از اونور اومدن که چکار به بچه ما داری گفتم ماشالله این بچس داره مارو قورت میده من پسرم رو آوردم اونام بچشونو بردن شوهرمم از جاش تکون نخورد بگذریم که چه دعوایی باهاش کردم چرا هر کی به پسرم چیزی میگی گریه میکنه میاد پیش من یعنی از این بچه های بی دست و پا قرار بشه که نمیتونه جلو کسی وایسه و خودش جواب بده